گلریز

معنی کلمه گلریز در لغت نامه دهخدا

گلریز. [ گ ُ ] ( اِ مرکب ) پارچه که گلهای سرخ در آن بافند. ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ) :
ز زیر پرده گلریز شب سوی خورشید
سحر به چشم تباشیر خنده زد یعنی...سیف اسفرنگ.بیا که پرده گلریز هفت خانه چشم
کشیده ایم به تحریر کارگاه خیال.حافظ.آستین طومار گلریز است در دستم ز اشک
مردم چشم مرا تا گریه آتشبار کرد.میر عیسی یزدی ( از آنندراج ). || ( نف ) گلریزنده :
دارم ولی به یک نگه تیزش احتیاج
چشمم به یک تبسم گلریزش احتیاج.طالب آملی ( از آنندراج ).بهار عجم و خان آرزو میفزایند: خزان را گلریزان نمی گویند وگلریز به معنی موسم ریختن برگ گلهاست و سند میخواهد. ( آنندراج ). || ( اِ مرکب ) نوعی از آتشبازی و آنرا گلریز آتشبار گویند و به هندی بحولجهری گویند. ( آنندراج ) ( غیاث ) :
تو کنی خنده گلریز گه بازی من
هر دم از آه کنم بیش تو نفت اندازی.میرخسرو ( از آنندراج ).تا هوای داغ مهرش در سر دستم فتاد
آستینم از هجوم داغ چون گلریز شد.سالک یزدی ( از آنندراج ).ز بس که داغ مسلسل ز مغز من بارد
غلط کنند به گلریز استخوان مرا.میر محمد افضل ( از آنندراج ).
گلریز. [ گ ُ ] ( اِ مرکب ) نام آهنگی است در دستگاه شور در موسیقی. رجوع به آهنگ شود.
گلریز. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. هوای آن معتدل و دارای 8 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گلریز. [ گ ُ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان دره گز واقع در 2هزارگزی جنوب خاوری دره گز، سر راه شوسه عمومی دره گز به لطف آباد. هوای آن معتدل و دارای 151 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

معنی کلمه گلریز در فرهنگ معین

( ~ . ) ۱ - (ص فا. ) گل افشان . ۲ - (اِ. ) پارچه ای که در آن گل های سرخ بافته باشند. ۳ - نام آهنگی است در دستگاه شور در موسیقی .

معنی کلمه گلریز در فرهنگ عمید

۱. (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه شور.
۲. (صفت ) [قدیمی] گل ریزنده، گل افشان.

معنی کلمه گلریز در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) گل ریزنده گل افشان . ۲ - گل ریزی گل افشانی . ۳ - ( اسم ) پارچه ای که گلهای سرخ در آن بافند : ز زیر پرد. گلریز شب سوی خورشید سحر بچشم تباشیر خنده زد بعنی ... ( سیف اسفرنگ ) ۴ - یکی از گوشه های دستگاه شور .۵ - نوعی آتشبازی گلریز آتشباز : تو کنی خند. گلریز بازی و من هر دم از آن کنم پیش تونفت اندازی ( امیر خسرو )
دهی است از دهستان مرکزی بخش حوم. شهرستان درگز

معنی کلمه گلریز در فرهنگ اسم ها

اسم: گلریز (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل، هنری) (تلفظ: golriz) (فارسی: گلريز) (انگلیسی: golriz)
معنی: دارای نقش گل به ویژه گل سرخ، گل ریختن بر جایی یا بر سر و پای کسی، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه شور، ( در قدیم ) دارای نقش گل، به ویژه گل سرخ، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ریزنده ی پاره های آتش، نوعی آتش بازی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی

معنی کلمه گلریز در ویکی واژه

گل افشان.
پارچه‌ای که در آن گل‌های سرخ بافته باشند.
نام آهنگی است در دستگاه شور در موسیقی.

جملاتی از کاربرد کلمه گلریز

محمدعلی گلپایگانی (محمد گلریز) برادر کوچکتر اکبر گلپایگانی نیز از آموزش‌های ادیب استفاده بسیار برده‌است.حسن کسایی از هنرمندانی است که آثار خصوصی و رادیویی زیادی با ادیب دارد. در سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۵ به مدت یک سال در تهران و در خانه ادیب بود و از وی درس می‌گرفت. پس از اینکه به اصفهان بازگشت شعر زیر را سرود:
چون کند چشم ترم گلریزی باران اشک می دود بهر تماشا، ابر در بالای ابر
گلریزی اشک‌، بوی خون داشت این سبحه ز خاک‌کربلا بود
کرده گلریزان صبا صحن چمن را از طرب می‌کند نرگس به چشم اهل بصیرت را طلب
ز تو طبعم به دست شب خیزی کرده بر فرق عقل گلریزی
سبزهٔ خطش دمید و روزگار عاشقی‌ست فصل گلریزان داغ و نوبهار عاشقی‌ست
چه گل چیند زگلریزان انجم کوته اندیشی که پهلو از گرانخوابی زبستر برنمی دارد
بیا که پردهٔ گلریزِ هفت خانهٔ چشم کَشیده‌ایم به تَحریرِ کارگاهِ خیال
بوالهوس را برگ عیش ای غنچه در دامن مکن مجلس اغیار را از خنده گلریزان مکن
از حرم طارم نشینان چمن خرگه گلریز بر صحرا زدند
به یاد آن بهار جلوه گلریزان اشک من کند رشک گلستان ارم، جیب و کنارم را