معنی کلمه گلابدان در لغت نامه دهخدا
نوز گل اندر گلابدان نرسیده
قطره بر آن چیست چون گلاب مصعّد.منوچهری.یکی بر جای ساغر دف گرفته
یکی گلابدان بر کف گرفته.نظامی.مهر از سر نامه برگرفتم
گویی که سر گلابدان است.سعدی.کسی که بوسه گرفتش به وقت خنده زدن
به بر گرفتن مهر گلابدان ماند.سعدی.رجوع به گلاب پاش شود. || آبی که به ماه خرداد به کشت دهند و گویند نمو دانه و حب بدین آب بود. ( یادداشت مؤلف ).