گلاب پاش

معنی کلمه گلاب پاش در لغت نامه دهخدا

گلاب پاش. [ گ ُ ] ( نف مرکب ) گلاب پاشنده. || ( اِ مرکب ) ظرفی است معروف که از آن گلاب پاشند. ( آنندراج ). آوندی لوله دار که بدان گلاب میپاشند. و نیز آوندی سیمین و یا زرین که در آن گلاب میریزند. ( ناظم الاطباء ). رشاشه. ( ذیل لغت شوشتری ). گلابدان. ظرفی که با آن گلاب پاشند. ظرف بلورین و غیره برای گلاب دادن. و رجوع به گلابدان شود.

معنی کلمه گلاب پاش در فرهنگ معین

( ~ . ) ۱ - (ص فا. ) آن که گلاب پاشد. ۲ - (اِ. ) ظرفی بلورین و غیره دارای لوله که در آن گلاب ریزند و از لولة آن گلاب پاشند.

معنی کلمه گلاب پاش در فرهنگ عمید

ظرف کوچک لوله دار بلوری یا چینی که در آن گلاب می ریزند.

معنی کلمه گلاب پاش در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنکه گلاب پاشد . ۲ - ( اسم ) ظرفی بلورین و غیره دارای لوله که در آن گلاب ریزند و از لول. آن گلاب پاشند .

معنی کلمه گلاب پاش در دانشنامه آزاد فارسی

(یا: گلابدان) ظرفی از جنس بلور، نقره، طلا یا جنسی دیگر، شبیه تُنگ کوچکی با دسته و گردنی باریک که در آن گلاب ریزند و معمولاً در مراسم های دینی و عزاداری ها بر اشخاص حاضر می پاشند. این ظرف در گذشته زیبایی خاصی داشته و دارای رنگ ها، نقوش و طرح های مختلف بوده است. امروزه از این ظرف برای معطرکردن محیط و حاضران در مراسم عزاداری یا مراسم دینی مسلمانان یا مجالس دیگر استفاده می شود، اگرچه دیگر رواج گذشته را ندارد.

معنی کلمه گلاب پاش در ویکی واژه

آن که گلاب پاشد.
ظرفی بلورین و غیره دارای لوله که در آن گلاب ریزند و از لولة آن گلاب پاشند.

جملاتی از کاربرد کلمه گلاب پاش

به طفل غنچه که بیدار سازدش از خواب گلاب پاشبی شبنم به باغ صبح بهار