معنی کلمه گل میخ در لغت نامه دهخدا
در از سدره بوستان ثواب
ز گل میخیش رو شناس آفتاب.ظهوری ( از آنندراج ).بیا به درگه شاهنشهی که از در او
شکفته غنچه گل میخ بر رخ ایام.ابوطالب کلیم ( از آنندراج ).شب وصل تو نهان آمده ام تا دم صبح
ماه را ساخته گل میخی و بر در زده ام.مسیح کاشی ( از آنندراج ).عرصه شهر هری فوق سپهر اخضر است
درگهش را شمسه خورشید گل میخ در است.آگهی هروی.|| دگمه ای که خلخال و دست برنجن را بدان بند سازند. ( ناظم الاطباء ).