گل قند

معنی کلمه گل قند در لغت نامه دهخدا

گلقند. [ گ ُ ق َ ] ( اِ مرکب ) نام اصلی گلشکری که در آفتاب تربیت یافته باشد نه بر آتش. و آنرا گلشکر و گلنگبین نیز گویند. ( میزان الادویه ص 357 ). مربای گل سرخ که با قند ساخته باشند. ( ناظم الاطباء ) :
قرص لیموی و گوارشت لطیف عنبر
گلشکر باشد و گلقند و شراب دینار.بسحاق اطعمه.و رجوع به گلشکر و گل انگبین و گلنگبین شود. || کنایه از لب معشوق. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
طرب فزایی گلقند نکته پردازش
سرور مرغ چمن بر پر مگس بندد.ملاطغرا ( از آنندراج ).

معنی کلمه گل قند در فرهنگ معین

( ~ . قَ ) [ فا - معر. ] (اِمر. ) نوعی مربا که از برگ های گل سرخ و شکر (یا قند ) در آفتاب پرورش دهند و آن به منظور تقویت و لینت مزاج تجویز می شده ، گلشکر، گلنگبین .

معنی کلمه گل قند در فرهنگ عمید

= گل شکر

معنی کلمه گل قند در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نوعی مربا که از برگهای گل سرخ و شکر ( یا قند ) در آفتاب پرورش دهند و آن بمنظور تقویت و لینت مزاج تجویز میشده گلشکر گلنگبین : قرص لیموی و گوارشت لطیف عنبر گلشکر باشد و گلقند و شراب دینار . ( بسحاق اطعمه ) ۳ - ( استعاره ) لب معشوق : طرب فزایی گلقند نکته پردازش سرور مرغ چمن بر پر مگس بندد . ( ملاطغرا )

معنی کلمه گل قند در ویکی واژه

نوعی مربا که از برگ‌های گل سرخ و شکر (یا قند)
در آفتاب پرورش دهند و آن به منظور تقویت و لینت مزاج تجویز می‌شده، گلشکر، گلنگبین.

جملاتی از کاربرد کلمه گل قند

از لب خود داخل گل قند کرد خسته دلی مایل گلقند کرد
ز رخسار و لب عاشق فریبت به درد دل دوا گل قند دارم
درد دلی دارم ز تو گل قند فرمودم طبیب زان روی و لب کن چاره‌ای کان دفع صفرا می‌کند
روی تو چو آفتاب پرنور لعلت گل قند آفتابی است
درد دل هست بسی زان لب و رخ بر دل من لاجرم چاره ی درد دل ما گل قندست
زبانت درد من چون مغز بادام است در شکر بود خال لبت ای رشک گل قند سیاه من
بوسی به من از آن لب و رخسار عطا کن ضعف دلم از شربت گل قند، دوا کن
گل قند لبت دوای دلهاست عناب چه حاجت و سه پستان