گفت و شنود

معنی کلمه گفت و شنود در لغت نامه دهخدا

گفت و شنود. [ گ ُ ت ُ ش َ / ش ِ / ش ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) گفتن و شنودن. مباحثه. مکالمه. جر و بحث :
تااز برای گفت و شنود است خلق را
گوش سخن نیوش و زبان سخن گزار.سوزنی.عمری گذشت و گفت و شنود تو رو نداد
ای بی نصیب گوشم و ای بی نوا لبم.عرفی ( از آنندراج ).رجوع به گفت و شنید شود.

معنی کلمه گفت و شنود در فرهنگ معین

(گُ تُ شُ ) (اِمص . ) ۱ - گفتن و شنیدن مکالمه . ۲ - مباحثه ، جر و بحث .

معنی کلمه گفت و شنود در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - گفتن و شنیدن مکالمه . ۲ - مباحثه جر و بحث .

معنی کلمه گفت و شنود در ویکی واژه

گفتن و شنیدن مکالمه.
مباحثه، جر و بحث.

جملاتی از کاربرد کلمه گفت و شنود

گفتنش بس کن دگر گفت و شنود جد او را اندرین جا جای بود
شد چو فارغ شاد از این گفت و شنود مرتضی آمد به بالینش فرود
بد از دوست گر بود گفت و شنود که خوابم بدان حالت اندر ربود
اناالحق گوی چون حق رخ نمودست که حق اینجا ترا گفت و شنود است
تولید سازهای ابداعی به دست شجریان با انتقاداتی مواجه شد و در نشستی با حضور کارشناسانی همچون: جلال ذوالفنون، محمدجمال سماواتی، محمد سریر، داریوش طلایی و … مورد نقد قرار گرفت. همچنین سجاد پورقناد در گفت و شنودی با حضور موافقان سازهای شجریان، به نقد این سازها پرداخت.
خود نماید جمال و خود بیند از خودش با خود است گفت و شنود
دوش با خویشتنم بود همی گفت و شنود که عجب بی‌خبر از کیفیت خویشتنم
آثار افلاطون به صورت گفت و شنود (مناظره) است و با توجه به گفته تیلور در خصوص اینکه ما مجموعه کامل کتاب‌های افلاطون را در اختیار داریم؛ فرض بر این گذاشته شده که ما همه محاورات او را در دست داریم، هر چند گزارشی از تدریس‌های وی در آکادمی وجود ندارد.
هرکسی در عاشقی افسانه‌ای گویند و ما ایمن از گفت و شنود و قصه و افسانه‌ایم
حریف ما شو و می نوش و روی ساقی بین ببزمگاه شهود آ چه جای گفت و شنود
بند بر خلق در گفت و شنود قایل و سامع خود هم خود شو
اگر عالم ندارد خود وجودی خیالی گشت هر گفت و شنودی