گشوده

معنی کلمه گشوده در لغت نامه دهخدا

گشوده. [ گ ُ دَ/ دِ ] ( ن مف ) رجوع به گشودن و گشادن و گشاده شود.

معنی کلمه گشوده در فرهنگ معین

(گُ دَ یا دِ ) (ص مف . ) باز شده ، وا شده .

معنی کلمه گشوده در فرهنگ عمید

۱. بازکرده.
۲. رهاشده.

معنی کلمه گشوده در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مفتوح باز شده مقابل بسته مسدود : بعضی از جانوران که پرک چشم ندارند چشمهای ایشان همیشه گشاده بود. ۲ - رها شده : بر آخورش استوار ببند چنانکه گشاده نتواند شد . ۳ - جاری کرده روان ساخته . ۴ - تصرف کرده فتح کرده . ۵ - شاد کرده . ۶ - جدا کرده منفصل : دو دست بر خاک زند انگشتها از یکدیگر گشاده و باطن انگشتهائ چپ بر پشت انگشتان راست . ۷ - حل کرده . ۸ - روان کرده ( شکم و مانند آن ) . ۹ - زایل کرده رفع کرده . ۱٠ - بهم زده . ۱۱ - آشکار کرده . ۱۲ - راست شده درست شده . ۱۳ - حاصل شده نتیجه داده . ۱۴ - قطع رابطه کرده . ۱۵ - منجلی پس از کسوف و خسوف .

معنی کلمه گشوده در ویکی واژه

باز شده، وا شده.

جملاتی از کاربرد کلمه گشوده

خلق گویندم که خسرو، جامه شیخی بپوش چون بپوشم، کز میان نگشوده زنارم هنوز
نموده چهره و تاراج کرده طاقت را گشوده طرهّ و بر باد داده ایمان را
پیشرفت‌های دانش در شناخت طرز عمل سیستم عصبی و کار مغز گره از راز پدیده‌های بغرنجی از حیات روانی انسان گشوده‌است و نشان داده که پایه همه آن‌ها روندهای فیزیولوژیک است. پاولوف دانشمند شهیر روس به حق نوشت «فعالیت روانی ثمره فعالیت فیزیولوژیک توده معینی از سلول‌های عصبی مغز است.»
همچنین این مجموعه شامل قسمتی برای اشیا قدیمی و یادبودها نیز می‌باشد، و نیز زمین کوچک تمرینی تیم، و کلیسایی برای بازیکنان هم از بخش‌های دیگر مجموعه نیوکمپ می‌باشند. نیوکمپ همچنین دارای «ال موزئو دل بارسا»، پر بازدید کننده‌ترین موزه کاتالونیا نیز می‌باشد، که از آن سالانه حدود ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر بازدید می‌کنند. این موزه در سال ۱۹۸۴ گشوده شد، زمانی که جوزپ لوئیس نونز ریاست باشگاه را بر عهده داشت. موزه حاوی ۱۴۲۰ قطعه مربوط به تاریخ بارسلونا است که ۴۲۰ عدد آن جام‌ها و مقام‌هایی است که بارسلونا در طول سال‌ها کسب کرده‌است. مراسم افتتاحیه بازی‌های مغلوب کرد.
در آستان تو کآنجا نیاز در نگشوده‌ست همه به پشت درند و گدای آبی و نانی
زمین شده است ز برگ شکوفه سیمین‌تن گشوده است بغل باغ از خیابان‌ها
دریا کف نیاز گشوده است از صدف تا خوشه چین کلک گهربار من شود
بگشوده در شرابخانه مستانه صلای عام داده
بلبل به ثنای تو گشوده است زبان را گل غنچه به پابوس تو کرده است دهان را
وی در خانواده‌ای از اشراف و زمین داران آلمان به دنیا آمد، به تحصیلات کلاسیک پرداخت و با زبان‌های یونانی، لاتین و فرانسوی آشنایی یافت. سپس در مدرسه عالی تجارت هامبورگ به تحصیل اقتصاد پرداخت و با کاربرد آمار و ریاضی آشنا شد. چندی نگذشت که تاریخ طبیعی او را مجذوب کرده و از او یک گیاهشناس تراز اول ساخت؛ علاوه بر آن هومبلت توانست دانش خود را در معدن‌شناسی و زمین‌شناسی گسترش بخشد و سر انجام به عنوان مهندس معدن به خدمت حکومت پروس (آلمان) درآید. با مرگ پدر، هومبلت صاحب چنان ثروتی شد که به او امکان می‌داد از مشاغل اداری کناره جوید و وقت خود را یکسره وقف انجام رؤیاهای خود، یعنی کشف همه نقاطی که در روی کره زمین که راز خود را همچنان ناگشوده نگاه داشته بودند، نماید.
هر دیده را دری به خیالی گشوده ای هر فرقه را دلی به گمانی نهاده ای
غنچه بگشوده لب از هم ز سر شاخ درخت یا ز خون شیشهٔ خود کرده لبالب حجام
به عزمی ملک قسطنطین گشوده به رزمی حصن کالنجر گرفته