گشت آزاد

معنی کلمه گشت آزاد در فرهنگستان زبان و ادب

گشت آزاد
{independent tour} [گردشگری و جهانگردی] گشتی بدون راهنما که در آن مسافران برای انجام کارهایشان کاملاً آزاد هستند

معنی کلمه گشت آزاد در ویکی واژه

گشتی بدون راهنما که در آن مسافران برای انجام کارهایشان کاملاً آزاد هستند.

جملاتی از کاربرد کلمه گشت آزاد

منت ایزد که هند گشت آزاد خلق باید که قل اعوذ دمند
در جهان داد بندگیش نداد که ز بند جهان نگشت آزاد
هرگز ز کمند زلف جانان جان و دل ما نگشت آزاد
چو بگشود از سر زلفش گره باز جهان از بوی زلفش گشت آزاد
گشت آزاد از تن و رنج جهان در جهان ساده و صحرای جان
روزی دو سه از وصل تو بودم دلشاد وز بند هوس شبی دو، دل گشت آزاد
بود درویش کز خود گشت آزاد قضای حضرت حق را رضا داد
ز فکر هر دو عالم گشت آزاد بقید عشق او هر کو اسیر است
چو سور یار شیرین خورد فرهاد ز قید خو بکلی گشت آزاد
هر که او لعل جانفزای تو دید گشت آزاد از فراق شدید