گشا

معنی کلمه گشا در لغت نامه دهخدا

گشا. [ گ ُ ] ( نف ) گشاینده. همیشه به صورت ترکیب آید: بخت گشا. بندگشا. بند و گشا. پاگشا. جهان گشا. چهره گشا. دل گشا. راه گشا. رگ گشا ( فصاد ). روزه گشا. روگشا. عالم گشا. عقده گشا. کارگشا. کشورگشا. گره گشا. گیتی گشا. مشکل گشا. نافه گشا. ولایت گشا :
دم از کار کشورگشایی زنم.نظامی.تیغ مبارزان نکند دردیار خصم
چندان اثر که همت کشورگشای تو.سعدی.ولایت گشایان گردن فراز
نشستند و بردند شه را نماز.نظامی.رجوع به هر یک از این مدخلها در ردیف خود شود.

معنی کلمه گشا در فرهنگ عمید

۱. = گشادن
۲. گشاینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): مشکل گشا، کارگشا، کشورگشا.

جملاتی از کاربرد کلمه گشا

به ترکان بسته درها را گشادند بنای مصریان محکم نهادند
فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ای من حضر منکم بلده فی الشهر فلیصم ما شهد منه، و ان سافر فله الافطار. میگوید هر که ماه رمضان بوی درآید و در شهر خویش مقیم باشد، چندانک مقیم باشد از ماه تا روزه دارد، و اگر در میانه ماه سفر کند بگشاید که رواست. تأویل درست اینست و اختیار ابن عباس رض یدل ما
از در بسته است اینجا بیش امید گشاد دامن آن غنچه مستور می باید کشید
چو شاه جهاندار بگشاد روی زمین را ببوسید و شد پیش اوی
بر مبنای فهرست رسمی و اعلام شده از سوی ستاد ملی مقابله با ویروس کرونا، در مجموع ۲۹۴ مکان مذهبی در ۲۳ استان و ۱۳۲ شهر از تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ بازگشایی شدند. همچنین صحن های حرم ها نیز از تاریخ ۴ خرداد ۱۳۹۹ به روی زیارت کنندگان بازشدند.
پر من بگشای تا پران شوم در حدیقهٔ ذکر و سیبستان شوم
دیدار تو بر دل در رحمت بگشاید ای نور خدا را رخ زیبای تو مطلع
ور ره این پرده نگشاید ترا این همه افسانهٔ آید ترا
از حله به حله نخل گاهش در باغ ارم گشاده راهش
کودکان را ناقه ها بین در نفیر بانگشان بر رفته تا چرخ اثیر
زبان بگشاد کای دانای اسرار مرا از شرِّ این شومان نگه دار
بانکی است که بنا به تقاضای بانک گشاینده، اعتبار را ابلاغ می نماید.