گسیختگی

معنی کلمه گسیختگی در لغت نامه دهخدا

گسیختگی. [ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) عمل گسیختن. رجوع به گسیختن شود.

معنی کلمه گسیختگی در فرهنگ معین

(گُ تِ یا تَ ) (حامص . ) جداشدگی ، پاره شدگی .

معنی کلمه گسیختگی در فرهنگ فارسی

عمل گسیختن

معنی کلمه گسیختگی در ویکی واژه

جداشدگی، پاره شدگی.

جملاتی از کاربرد کلمه گسیختگی

یک کاربرد متداول در شبکه‌های خدمت‌های عمومی، شناسایی مکان‌های احتمالی خرابی یا گسیختگی در شبکه است (که غالباً پنهان می‌شود یا مشاهدهٔ آن به‌طور مستقیم دشوار است)، از گزارش‌هایی که به راحتی قابل شناسایی است، مانند شکایت‌های مشتری، استنباط می‌شود.
اگر رفوی زنان نکو نبود، نداشت بجز گسیختگی، جامهٔ نکو مردان