گسلش

معنی کلمه گسلش در لغت نامه دهخدا

گسلش. [گ ُ س ِ / س َ ل ِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از گسیختن. ( از سه یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به گسیختن شود.

معنی کلمه گسلش در فرهنگ فارسی

( اسم ) عمل گسلیدن و گسیختن .
اسم مصدر گسیختن

معنی کلمه گسلش در فرهنگستان زبان و ادب

{faulting} [زمین شناسی، ژئوفیزیک] فرایندهای شکستگی یا جابه جایی به وجودآورندۀ گسل

معنی کلمه گسلش در ویکی واژه

فرایندهای شکستگی یا جابه‏جایی به‏وجودآورندۀ گسل.

جملاتی از کاربرد کلمه گسلش

گشت خسرو مویی، از خود مگسلش سهل باشد موی را انگیختن
با تفقد بر گشابند دلش عقده‌یی گر هست در دل، بگسلش
و گر دشمنی یابی اندر دلش چو خوباشد از بوستان بگسلش