گستی. [ گ َ ] ( حامص ) درشتی و زبونی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || بدی و نازیبایی. ( برهان ) . و یا مرخم گستاخی. ( آنندراج ) . زشتی : ترا جائی است بس عالی و نورانی چو بیرون رفتی از جایی بدین گستی.ناصرخسرو ( دیوان چ تهران ص 473 ).
معنی کلمه گستی در فرهنگ معین
(گَ ) (حامص . ) زشتی ، نازیبایی ، پلیدی .
معنی کلمه گستی در فرهنگ عمید
۱. زشتی. ۲. پلیدی.
معنی کلمه گستی در دانشنامه عمومی
گستی (مجارستان). گِستِی ( به مجاری: Gesztely ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه میشکولتس واقع شده است. گستی ۲۸٫۸۲ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۸۹۹ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه گستی در ویکی واژه
زشتی، نازیبایی، پلیدی.
جملاتی از کاربرد کلمه گستی
گر ترا هیچ برگ برگستی ای خوشا کت جهان مرگستی
پیاپی گردد از وصلش قدحها بر مثال آن که اندر جنگ سلطانی قدح تیر خدنگستی
تو را جائی است بس عالی و نورانی چو بیرون جستی از جای بدین گستی
چو از رخ زلف ببریدی گستی رشته عمرم چو بر لب خال بنهادی نهادی داغ بر جانم
چنین عقلی که از تزویر مو در موی میبیند شمار موی عقل آن جا تو بینی گویی دنگستی
سیرتی بهتر از این یافتیی بیشک گرت ننگستی از این سیرت و عارستی
فراوان ریز در جانم از آن میهای ربانی ز بحر صدر شمس الدین که کان خمر تنگستی
آزادی در دنیا اولین بار توسط ریموند گستیل در سال ۱۹۷۳ اجرا شد. این برنامه که سالانه اجرا میشود، درجه کشورها را از لحاظ آزادی مدنی و حقوق سیاسی با مقیاسی از ۱ (بیشترین آزادی) تا ۷ (کمترین آزادی) مشخص میکند. با توجه به درجهبندی لحاظ شده، کشورها با عنوانها «آزاد»، «تا حدودی آزاد» و «بدون آزادی» طبقهبندی میشوند.
به بزمش جانهای ما ندانستی سر از پایان اگر نه هجر بدمستش به بدمستی و جنگستی
ای دریغ از هیچ سنگستی درو بر راه او کشتگان عشق یابندی قطار اندر قطار
ز تیزیهای آن جامش که برق از وی فغان آید قدح در رو همیآید بریزش گویی لنگستی