گسته
معنی کلمه گسته در فرهنگ معین
معنی کلمه گسته در فرهنگ عمید
۳. سرگین.
معنی کلمه گسته در ویکی واژه
فضلة چارپایان.
جملاتی از کاربرد کلمه گسته
وزان پس چو گودرز و چون طوس و گیو چو گستهم و شیدوش و فرهاد نیو
به گستهم گفت این گو بیخرد نباید که بیداوری میخورد
پس گستهم رفت باید دمان مر او را بدن یار با بدگمان
چو بشنید گستهم نوذر که شاه بدان شارستان پدر کرد راه
ببیژن چنین گفت گستهم زود که لختی عنانت بباید بسود
بفرمود پس گستهم را که شو سپه را تو باش این زمان پیشرو
چو دریا به قلب اندر آمد سپاه زچپ گستهم شد گو رزمخواه
به گستهم گو ایچ گونه مپا چو این نامه من بخوانی بیا
خراسان سراسر به گستهم داد بفرمود تا نو کند رسم وداد
چو گستهم از پیش رستم برفت دل بیژن از درد ایشان بتفت