گسترش

معنی کلمه گسترش در لغت نامه دهخدا

گسترش. [ گ ُت َ رِ ] ( اِمص ) ( از: گستر + ش ، پسوند اسم مصدر ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). عمل ِ گسترده. || ( اِ ) هر چیز را که توان پهن کرد از دام و بساط و فرش و امثال آن. ( برهان ) ( آنندراج ). فرش :
بارگاهی بدو نمود بلند
گسترش های بارگاه پرند.نظامی. || پوشش :
ز سنجاب و قاقم ز موی سمور
هم از گسترش ها ز کیمال و بور.فردوسی.|| هر چیز را که توان فروچید. ( برهان )( آنندراج ).

معنی کلمه گسترش در فرهنگ معین

(گُ تَ رِ ) (اِمص . ) ۱ - گستردگی ، پهن شدگی . ۲ - فرش ، هر چیز گستردنی . ۳ - رواج ، توسعه ، بسط .

معنی کلمه گسترش در فرهنگ عمید

۱. گستردگی، پهن شدگی.
۲. (اسم ) [قدیمی] فرش و هرچیز گستردنی.

معنی کلمه گسترش در فرهنگ فارسی

گستردگی، پهن شدگی، به معنی فرش وهرچیزگستردنی هم گفته شده
۱ - ( اسم ) عمل گستردن . ۲ - پهن شدن و توسع. افراد واحدی در منطق. عمل . ۳ - ( اسم ) آنچه که بتوان بر زمین پهن کرد مانند فرش قالی و غیره : بارگاهی بدو نمود بلند گسترشهای بارگاه پسند . ( نظامی سروری ) توضیح در لغت نامه : گسترشهای بارگاه پرند . ۴ - پوشش جامه : زسنجاب وقاقم زموی سمور هم از گسترشها زکیمال و بور .

معنی کلمه گسترش در فرهنگستان زبان و ادب

[موسیقی] ← بخش گسترش

معنی کلمه گسترش در دانشنامه آزاد فارسی

گسترش (موسیقی)(development)
(یا: دِوِلوپْمان) در موسیقی ، روند تکاملی ترکیب عناصر ساختاری بسط یابنده و پیش رونده در آهنگ سازی . این اصطلاح خصوصاً به روند تکاملی در بخش مرکزی فرم سونات اشاره دارد، که به دنبال قسمت نمایش سوژه ها می آید، قسمتی که در آن عناصر ساختاری تِماتیک به شکل سوژه ارائه می شوند تا به شیوه های گوناگون گسترش یا بسط یابند، و هارمونی نیز دچار مُدولاسیونهایی پرپیچ وخم تر از قسمت نمایش سوژه ها یا قسمت گردآمدن دوبارۀ سوژه ها (رکاپیتولاسیون ) می شود، و کلاً تا پیش از ظهور دوباره در قسمت رکاپیتولاسیون از گام پایه دوری می کند. رویۀ معمول آن چنین است که سوژۀ اول یا دوم یا هردو را بسط و گسترش دهند، اما این رویه به هیچ وجه ثابت نیست و به دلخواه چیزهای تازه ای هم می توان به آن وارد کرد.

معنی کلمه گسترش در ویکی واژه

گستردگی، پهن شدگی.
فرش، هر چیز گستردنی.
رواج، توسعه، بسط.

جملاتی از کاربرد کلمه گسترش

کوثر عرق گرفته و طوبیست سرنگون زان حوض آب و آن شجر سایه گسترش
بستان دولت کشورش در دست صلت گسترش شمشیر صولت پرورش ابری که بستان پرورد
ابن عباس گفت: پیامبر را (ص) شنیدم که می فرمود: ای مردم، گسترش آرزوها بر فرود آمدن اجل مقدم بود و روز بازگشت جای عرضه ی کردارهاست.
زین پس به بند عشوه نبندد دلم چو هست صدر سخن مدیح شه عدل گسترش
جوشن شکاف یخ نشود تیغ آفتاب در سایه عدالت انصاف گسترش
بارگاهی بدو نمود بلند گسترش‌های بارگاه پرند
بعهد او نی عجب اگر نبارد سحاب بسکه خجل باشد از دست عطا گسترش
از سال ۱۷۷۳ میلادی به بعد درست از زمانی که تیمور شاه کابل را پایتخت خود قرار داد، شاهزادگان ولایت را کم و بیش خودمختاری داده بودند. مهم‌ترین ولایات تحت کنترل شاهزادگان و امیران، کابل، قندهار، هرات، ترکستان افغانستان، قطغن و بدخشان بودند. امیر عبدالرحمن‌خان (۱۹۰۱–۱۸۸۰) دامنه قلمرو سلطنتی‌اش را به ولایات هرات، ترکستان افغانستان، هزاره‌جات، نورستان و بدخشان گسترش داد. امان‌الله شاه (۱۹۱۹–۱۹۲۹) با کسب استقلال کشور، در سیستم اداری هم تغییراتی بوجود آورد که به شکل کشورهای دموکراتیک آن وقت بود. او ساحات کشور را به پنج ولایت اصلی یا عمده و چهار حکومت اعلی تقسیم نمود. در دورهٔ سلطنت محمد نادرشاه (۱۹۲۹–۱۹۳۳) این تقسیمات عبارت بودند از:
دست دریا پرورش را بعد ازین توفیق خوان کلک فرمان گسترش را زین سپس تقدیر گیر
ننوشت کفر و شرک را جز تیغ ایمان گسترش
هاروت در جوار هلال منعّلش خورشید در نقاب شب سایه گسترش