گستراندن

معنی کلمه گستراندن در لغت نامه دهخدا

گستراندن. [ گ ُ ت َ دَ ] ( مص ) پهن کردن :
کجا برفشانند مشک و عبیر
همان گسترانند خز و حریر.فردوسی.فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگستراند. ( گلستان ).

معنی کلمه گستراندن در فرهنگ معین

(گُ تَ دَ ) (مص م . ) ۱ - پهن کردن . ۲ - فرش کردن . ۳ - منتشر کردن . ۴ - پخش کردن .

معنی کلمه گستراندن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - پهن کردن منبسط ساختن . ۲ - فرش کردن : فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگستراند. ۳ - منتشر کردن .

معنی کلمه گستراندن در ویکی واژه

پهن کردن.
فرش کردن.
منتشر کردن.
پخش کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه گستراندن

همه گستراندند پرهای خویش که خاتون براو بر نهد پای خویش
چه حاجت گستراندن خوان خود را خورم بر خوان مردم نان خود را