گزیننده

معنی کلمه گزیننده در لغت نامه دهخدا

گزیننده. [ گ ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) برگزیننده. انتخاب کننده و پسندکننده. مختار. ( منتهی الارب ) :
باد بیش از مدار چرخ کبود
برگزیننده وگزیده درود.نظامی ( هفت پیکر ).

معنی کلمه گزیننده در فرهنگ عمید

آن که کسی یا چیزی را برگزیند.

معنی کلمه گزیننده در فرهنگ فارسی

( اسم ) انتخاب کننده اختیار کننده .

معنی کلمه گزیننده در فرهنگستان زبان و ادب

{elector} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] فردی که به تنهایی به عنوان عضوی از مجمع یا هیئتی و در این صورت با رسیدن به اجماع یا ازطریق رأی گیری فرد یا افرادی را برای تصدی مسئولیتی خاص برمی گزینند

جملاتی از کاربرد کلمه گزیننده

باد بیش از مدار چرخ کبود بر گزیننده و گزیده درود
آفرین کردش آفریننده کاین گزین بود و او گزیننده
دید موسی یک شبانی را به راه کو همی‌گفت ای گزیننده اله
برگزیننده حق از باطل کارپرداز عامل و عاطل
این مدرسه به‌طور تاریخی شدیداً گزیننده بوده و نرخ قبولی در آن در سال ۲۰۱۷ ۱۷ درصد بوده‌است؛ و بسیاری از فارغ التحصیلانش در دانشگاه‌های آیوی لیگ، دانشگاه نیویورک، مؤسسه فناوری ماساچوست، و دانشگاه تافتس تحصیل می‌کنند.