گزینش. [ گ ُ ن ِ ] ( اِمص ) ( از: گزین + ش ، پسوند اسم مصدر ). ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). برگزیده و پسندیدگی باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) : شُه بر آن عقل و گزینش که تراست چون تو کان جهل را کشتن سزاست.مولوی.|| ( اِ ) ترجمه خاصیت هم هست. ( برهان ) ( آنندراج ). از دساتیر است. ( فرهنگ دساتیر ص 264 ) ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).
معنی کلمه گزینش در فرهنگ معین
(گُ نِ )(اِمص . )برگزیدن ، انتخاب کردن .
معنی کلمه گزینش در فرهنگ عمید
۱. انتخاب کردن، برگزیدن. ۲. بررسی صلاحیت متقاضیان استخدام یا ورود به دانشگاه. ۳. (اسم ) بخشی از اداره و مؤسسه ای که این کار را انجام می دهد.
معنی کلمه گزینش در فرهنگ فارسی
برگزیدگی، پسندیدگی، انتخاب ( اسم ) ۱ - برگزیدگی پسندیدگی ۲ - درایت : شه بران عقل و گزینش که تراست چون تو کان جهل را کشتن سزاست . ( مثنوی )
معنی کلمه گزینش در فرهنگستان زبان و ادب
{selection} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] تشخیص افراد یا رگه هایی که در یک جمعیت نامتجانس برتر از دیگران هستند متـ . انتخاب
معنی کلمه گزینش در دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:انتخاب
معنی کلمه گزینش در ویکی واژه
برگزیدن، انتخاب کردن، انتخاب. (اداری): در جمهوری اسلامی، بررسی صلاحیت متقاضیان استخدام در دستگاههای دولتی یا ورود به دانشگاه. (اداری): اداره یا بخشی از مؤسسه دولتی که صلاحیت متقاضیان استخدام در دستگاههای دولتی را بررسی میکند.
جملاتی از کاربرد کلمه گزینش
ز بس چستی شاخ دل گزینش ندیدی آسمان روی زمینش
ای جان تو در گزینش جانها چه میکنی وی گوهری فزوده ز دریا چگونهای
شه بر آن عقل و گزینش که تراست چون تو کان جهل را کشتن سزاست
اگر عالم تو را بخشد خداوند تو او را از همه عالم گزینش
بهطور کلی منظور از اشاعه اطلاعات گزینشی فراهم آوردن، سازماندهی، انتخاب و اشاعه منظم اطلاعات برای افراد و سازمانها برحسب نیازهای از پیش تعیین شده آنان میباشد.[1]
ادراک گزینشی یک موضوع مورد بحث در تبلیغات بازاریابی نیز است، چون مشتریان با در نظر داشت باورهای اولیه خود در مورد یک براند، بعضی تبلیغات را میپسندند و بعضی دیگر را نه.
دزدمه سیاره سبع و گزینش خاصیت عاق، ز بهر ابلق و سد گیس و میمون عکس رخش
چون تو را او شاه از شاهان عالم برگزید تو ز قرآن گزینش برگزیدستی دلا
با تیر گزینش به دشت هیجا با تیغ گزینش به روز میدان