گزیرش
معنی کلمه گزیرش در فرهنگ معین
معنی کلمه گزیرش در فرهنگ عمید
گزارش.
معنی کلمه گزیرش در فرهنگ فارسی
معنی کلمه گزیرش در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه گزیرش
چون نیست گزیرش ز غمی هر که بود باری غم دل به شادی روی کسی
چو بر عشقست پروانه دماغی گزیرش نبود از روغن چراغی
تو بودی از دو عالم ناگزیرش بفضلت دست گیر ای دستگیرش
بمدح کرده سرایت رموز عشق رواست گزیرش از سریان نیست علت ساری
مازار کسی، کز تو گزیرش نبود جز بندگی تو در ضمیرش نبود
سایه جز پیرویگزیرش نیست هرکجا کافتاب درگذرست
معاشری که مدام از قدح گزیرش نیست چو می ز جام فرح نوشد از خمار چه غم
نیامد هیچ چیزی جای گیرش که بود از هرچ پیش آمد گزیرش
کشش های حقیقت در وی آویخت ز هر چه آن ناگزیرش بود بگریخت
چون دید به حال ناگزیرش افسوس شمرد، تا به دیرش