گریس

پتر یکم به سرزمین قفقاز جنوبی به چشم کلیدی می‌نگریست که به وسیله آن می‌توانست به خاور زمین وارد شود، و نیز چون می‌خواست از دستیابی احتمالی امپراتوری عثمانی به دریای خزر جلوگیری کند این نقشه را درسر می‌پروراند که گرجستان و ارمنستان را بدواً تحت حمایت روسیه قرار بدهد.

خشک بومی که برو چشم جهان زار گریست شد به یک چشم زدن رشک هزاران گلزار

چون بی‌شمار غصه کشیدم ز هجر او زین غصه بی‌شمار بخواهم گریستن

قبه پر نورش از رفعت سپهر دیگریست و اندرو ذات پر انوارش چو مهر اندر سماست

به تصریح همسرش، بنان بهترین اثر خود را حالا چرا و کاروان می‌دانست و می‌گفت: «کاروان را برای بعد از مرگم خوانده‌ام». اواخر عمر هم دلبستگی عجیبی به ترانهٔ رؤیای هستی پیدا کرده بود تا آنجا که با این آهنگ می‌گریست.

بسی در حسرت دلدار بگریست چو ابر از شوق آن گلزار بگریست

بازگاه و بی گه و شام و سحر اینقدر بگریست و افتاد از نظر

چو شمع از جدا گشتن جان و تن به صد دیده بگریست بر خویشتن

لست اف اس 3 ، شامل پنج شخصیت کاملا جدید و متنوع می‌شود که نقش مهمی در داستان ایفا خواهند کرد. گفته می‌شود نام این شخصیت‌ها لوکاس، میسن، وال ، ازرا و گریسی است؛ کسانی که در یک خانه ویکتوریایی خارج شهر کنار هم جمع شده و برای بقا تلاش می‌کنند. داستانی جالب که باید دید چگونه به الی ختم میشود و شاید داستانی مستقل را دنبال کند.

یارب چه چشمه‌ایست محبت که من از او یک قطره آب خوردم و دریا گریستم

روبرو شدن با عیسو از آنچه یعقوب انتظار داشت آسان‌تر پیش رفت؛ چون عیسو نزدیک شد، یعقوب کنیزان و پسران آن‌ها را در جلو قرار داد، پشت سر آن‌ها لیه و فرزندانش و در آخر یوسف و راحیل ایستادند. خود نیز جلوتر از همه بود و تا رسیدن به برادرش، هفت مرتبه در برابر او سجده کرد اما برخلاف انتظار، عیسو او را در آغوش گرفت، بوسید و هر دو گریستند. یعقوب به عیسو گفت که دیدن چهره تو، دیدن چهره خداست. عیسو یعقوب را به ادوم دعوت کرد؛ یعقوب دعوت را پذیرفت و عیسو جلوتر راه افتاد، اما یعقوب او را دنبال نکرد و در عوض راهی شهر شکیم در کنعان شد. او آنجا زمینی خرید و آن را ایل‌الوهی اسرائیل نامید.

شیخ الاسلام گفت کی شیخ عمو٭ گفت: کی مردی فراز آمد در مسجد حرام در صوفیان نگریست، گفت: کی مردی فراز آمددر مسجد حرام در صوفیان نگریست، گفت: جوانمردان اینانند بانکار؟ که ساعتی بود شیخ بوالخیر حبشی می‌آمد و از خشم زردی بر روی وی اثر کرده گفت جوانمردی باید، که جوانمردان را بیند.

در ژوئن ۱۹۶۲ گریس کلی اعلام کرد که قصد بازی در فیلم مارنی را ندارد؛ بنابراین تیپی هدرن که بازیگر پرندگان نیز بود برای نقش اصلی زن انتخاب شد. این فیلم از سوی بسیاری از منتقدان، آخرین ساخته مهم آلفرد هیچکاک شناخته می‌شود. انتظارات از این فیلم به‌دلیل ساخته‌های قبلی او به‌شدت بالا بود، مثلاً در همان سال نیویورک تایمز آن را «ناامید کننده‌ترین فیلم سال‌های اخیر» نامید.

این فیلم تحسین بسیاری از منتقدان را به دنبال داشت. سایت جمع‌آوری‌کنندهٔ نظرات راتن تومیتوس گزارش داد که ۹۷٪ منتقدین از ۷۶ بررسی موجود به این فیلم با نگاه مثبت نگریسته‌اند. متاکریتیک گزارش داده‌است که از میان ۲۵ بررسی انجام شده در مورد فیلم ۸۵٪ نظر مثبت داشته‌اند.

مرد شاعر چو سوی او نگریست دست بر رو نهاد و زار گریست

کودکی کوزه‌ای شکست و گریست که مرا پای خانه رفتن نیست