گریزه

معنی کلمه گریزه در لغت نامه دهخدا

گریزه. [ گ ُ زَ / زِ ] ( اِ ) قاچاق : از ایران چای... را بی گمرک گریزه می آورند. ( از کتاب تحفه اهل بخارا ).
گریزه. [ گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حسن آباد بخش حومه شهرستان سنندج ، واقع در 8000گزی جنوب سنندج کنار شوسه سنندج به کرمانشاه. دارای 150 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

معنی کلمه گریزه در فرهنگ معین

(گُ زَ یا زِ ) (اِ. ) قاچاق .

معنی کلمه گریزه در فرهنگستان زبان و ادب

{scapegoat} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] فرد یا گروه یا عامل خاصی که در توجیه ناکامی یک اقدام یا شکست یک سیاست مقصر معرفی می شود

جملاتی از کاربرد کلمه گریزه

نقلست که چون وفاتش نزدیک آمد خادم را گفت: که من بندهٔ عاصی گریزه پای بودم غلی بر گردن من نه و بندی بر پای من نه و همچنان رو به قبله کن و مرا بنشان باشد که در پذیرد بعد ازمرگ خادم این نصیحت شیخ آغاز کرد هاتفی آواز داد که هان ای بی‌خبر مکن می‌خواهی که عزیزکردهٔما را خوارکنی، رحمةالله علیه.
بیاراست بقعه ای که آمد بگوش جان ز هر سنگریزه اش صدای اناالحقی
جان است نه سنگریزه بنشین با جان مکن این ستیزه، بنشین
کوهی راکه رازگفتی درگوش آسمان چون سنگریزه در تک جوبینیش قرار
هوا چون بیشه دید از رمح و نیزه چو سُرمه گشته در ره سنگریزه
به ‌روز کین که‌ جایگه به ‌پشت رخش می‌کند چو سنگریزه کوه را ز گرز پخش می کند
به سنگریزه شهر جلال و شوکت تو هزار رشک بود لؤلؤی دیار عدن
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ یک قول از اقوال مفسّران در معنی این آیت آنست که: «انزلنا» القرآن «فی» شأن لَیْلَةِ الْقَدْرِ و منزلتها و تعظیمها. میگوید: ما در تعظیم شب قدر از آسمان قرآن فرستادیم، و بوحی پاک و پیغام راست عالمیان را از خیرات و برکات و منزلت و مرتبت این شب خبر دادیم. اندرین شب جنّات عدن و فرادیس اعلی درها باز نهاده و ساکنان جنّة الخلد بر کنگره‌ها نشسته، و ارواح انبیا و شهدا در علّیّین فرا طرب آمده، نسیم روح ازلیّت از جانب قربت بدل دوستان می‌دمد، و باد کرم از هواء فردا نیّت بر جان عاشقان می‌وزد، وز دوست خطاب می‌آید که: «لیقم القانتون این المستغفرون»؟ کجااند جوانمردان شب خیزان که در آرزوی مواصلت ما بی‌خواب و بی‌آرام بوده‌اند و در راه عشق ما شربت. بلا نوشیده‌اند؟ تا ما خستگی ایشان مرهم نهیم و اندرین شب قدر ایشان را با قدر و منزلت باز گردانیم! که امشب شب نواختن بندگانست، وقت قبول توبه عاصیانست، موسم و میعاد آشتی جویانست هنگام ناز عاشقان و راز محبّانست. همه شب داعیان را اجابت است، سائلان را عطیّت است، مجتهدان را معونت است، مطیعان را مثوبت است، عاصیان را مغفرت است، محبّان را کرامت است. فریشتگان از آسمان بزیر آیند بعدد سنگریزه جهان، و جبرئیل روح الامین در پیش ایستاده، اینست که ربّ العالمین گفت: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ چهار علم با خود آورده، یکی بر بام کعبه بزنند، یکی بر طور سینا، یکی بر صخره بیت المقدس، یکی بر سر روضه مصطفی (ص) و آن فریشتگان و جبرئیل با ایشان گرد عالم میگردند و بهمه جایها در آیند، و بهمه خانه‌های مؤمنان در شوند. خانه‌ای که در آنجا، می‌بود، یا مدمن الخمر بود، یا فرزندی عاق بود بر پدر و مادر، یا قاطع رحم بود، یا در آن خانه سگی بود، یا تصاویر، یا کسی که نماز نکند، یا دو مسلمان که با یکدیگر بهجرت باشند و سخن نگویند فریشتگان درین خانه‌ها نروند و از خیرات و برکات این شب محروم باشند. و در خبر است که فریشتگان هر مؤمنی را که در نماز بود دست در دست نهند و بر وی سلام کنند، گویند: «السّلام علیک یا مؤمن». و اگر بیرون از نماز بود، سلام کنند و اگر در خواب بود، از دور برحمت در وی نگرند. آن ساعت که چشم بنده مؤمن آب ریزد و مویها بر اندام وی بپای شود، نشان آنست که جبرئیل دست در دست وی نهاده چندان رحمت بر مؤمنان قسمت کند که زیادت آید. جبرئیل گوید: خداوندا زیادتی رحمت را چه کنم؟ فرمان آید که: سزای کرم ما نبود که رحمتی که بخلق فرستادیم باز بریم آن را میدار تا غازیان کافران را هزیمت کنند و فرزندان ایشان را اسیر آرند آن فرزندان را ازین رحمت بهره بود تا ببرکت این رحمت ایمان آرند. آن گه بوقت صبح جبرئیل آواز دهد که: یا معشر الملائکة الرّحیل الرّحیل علمها بردارید تا بر آسمان بمقام معلوم خود باز شویم، فرمان آید از جبّار عالم که برآمدن شما روی نیست که خفتگان امّت محمد را سلام نکردید. قومی که هنوز در خوابند صبر کنید تا بیدار شوند و ایشان را سلام کنید. آن گه فریشتگان بوقت طلوع آفتاب بآسمان باز شوند بجای خویش حلقه حلقه بنشینند و یکدیگر را بتعجّب باز میگویند که: حقّ جلّ جلاله امشب با امّت محمد (ص) چه فضل کرد و چه نواخت بر ایشان نهاد! و از حقّ جلّ جلاله آن ساعت ندا آید که: ای مقرّبان درگاه و ای طاوسان مملکت و ای عابدان سدره گواه باشید که از امّت محمد (ص) هر که مطیع بودند طاعات ایشان پذیرفتم و پسندیدم و هر چه عاصیان بودند معصیت ایشان آمرزیدم و ایشان را بمطیعان بخشیدم.
اعراب پس از پیروزی در جنگ نهاوند پادگان‌هایی در شهرهای فتح‌شده، از جمله در اهواز ساختند. شهرهای خوزستان از جمله اهواز از نخستین پناهگاه‌های خوارج در ایران بود. در ایام خلافت علی برخی از موالی اهواز که از میزان خراج درخواستی والی آن ناخرسند بودند، به شورش خوارج پیوستند. در زمان خلافت یزید بن معاویه شهرهای خوزستان از جمله اهواز دستخوش جنگ و گریزهای خوارج با سپاهیان اموی گشت.
گرت نیل و ناردان باید به جنگش تیز کن گرد میدان : نیل گردد ، سنگریزه : ناردان