گریخته. [ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) فرارکرده : چه کشته چه خسته چه بگریخته ز تن ساز کینه فروریخته.فردوسی.سرایها و مالهای گریختگان می جستند و آنچه می یافتند می ستدند. ( تاریخ بیهقی ). و غرض به دست آوردن گریختگان است. ( تاریخ بیهقی ). رجوع به گریختن شود.
معنی کلمه گریخته در فرهنگ فارسی
( اسم ) فرار کرده بسرعت دور شده جمع : گریختگان : چون پرتو شعور صاحب قران بی همال برین احوال افتاد بیان فوجین و ... را با پانصد سوار از عقب گریختگان روان ساخت .
جملاتی از کاربرد کلمه گریخته
ای که از دام من شیفته بگریختهای دگرت صید کنم گرد گران بگذارند
ز چرخ اختر از بیم بگریخته شب از روز دست اندر آویخته
در دهه ۲۰۱۰ هزاران خانواده ارمنی سوریه که از جنگ در آنجا گریخته بودند در کانادا ساکن شدند. تا دسامبر ۲۰۱۵ مرکز جامعه ارامنه، یک آژانس حمایت مالی توسط دولت و ارامنه کانادا بهصورت جداگانه حدود ۲٬۵۰۰ ارمنی سوریه را حمایت مالی کردند. اسقفهای کلیسای ارمنی کانادا تا سال ۲۰۱۶ حدود ۱۰۰۰ پناهجوی ارمنی سوری را حمایت مالی کردند.
شیخ الاسلام گفت: کی آن وقت کی موسی ، آن دلو آب برکشید دختر شعیب را، و گوسفندان ویرا، مانده بود و گرسنه و گریخته از فرعون، پایهاء از چوب نعلین شده. بیکسو باز شد، وستان باز افتاد گفت: الهی! غریبم و درویشم و بیمارم. جبریل آمد و گفت: اللّه سلام میرساند، غریبی! من وطن تو. درویشی! من وکیل تو. بیماری! من طبیب تو.
ای شب منم [و] وصال جانان امشب بگریخته از زمانه پنهان امشب
ابراهیم ادهم گفت: در همه عمر خویش در دنیا سه شادی بدلم رسید، بآن سه شادی نفس خود را قهر کردم: در شهر انطاکیّه برهنه پای و برهنه سر میرفتم هر کسی طعنهای در من میکشید، آخر یکی گفت: هذا عبد آبق این بندهایست از خداوند خویش گریخته، مرا آن سخن خوش آمد که بحقیقت چنان بودم، با خود گفتم ای گریخته رمیده کی باشد وقت آن که بطریق صلح در آیی. دوم شادی آن بود که در کشتی نشسته بودم مسخرهای در میان آن جماعت بود هر ساعتی آمدی و بر قفای من سیلی زدی که در میان قوم مرا حقیرتر میدید. سوم آن بود که در شهر مطیّه در مسجدی سر بر زانوی حسرت خویش نهاده بودم و در وادی کم و کاستی خود افتاده، بی حرمتی بیامد و بند مئزر پای بگشاد و گفت یا شیخ خذ ماء الورد، نفس من از آن حقارت خود نیست گشت و دل من بدان شاد شد، آن شادی از بارگاه عزّت در حق خود تحفه سعادت یافتم.
حلقههای زلف جانان تا سراندر سرزده است دل ز من بگریخته است و زیر زلف او شده است
شاهد را شنیدی که کیست، خد و خال و زلف و ابروی شاهد را گوش دار. ای عزیز چه دانی که خدو خال و زلف معشوق با عاشق چه میکند! تا نرسی ندانی! خد و خال معشوق جز چهرۀ نور محمد رسول اللّه مدان که «أَوَّلُ ما خَلَق اللّهُ نوری». نور احمد خد و خال شده است بر جمال نور احد؛ اگر باورت نیست بگو: «لا إِله الّا اللّهُ محمدٌ رسولُ اللّه». دریغا اگر دل گم نیستی در میان خد و خال این شاهد، دل بگفتی که این خد و خال معشوق با عاشق چه سرّها دارد. اما دل که ضال شد، و در میان خد و خال متواری و گریخته شد؛ این دل را که بازیابد؟ اگر بادست آید بگوید آنچه گفتنی نیست:
شاه بازم هوا گرفته بلی کز کمین بلا گریختهام
دل مرا که دواسبه ز غم گریخته بود هوای تو به سر تازیانه باز آورد
بیش از ۷۲۰۰ نفر (تا تاریخ ۵ فوریه ۲۰۱۲) از معترضان سوری، توسط نیروهای نظامی و امنیتی دولت بشار اسد کشته شدهاند و بین ۶۰۰۰۰–۸۰۰۰۰ نفر از معترضان در این کشور دستگیر شدهاند و ۱۲ هزار و ۴۰۰ نفر هم از سوریه گریختهاند، که این اقدامات از سوی بان کیمون دبیرکل سازمان ملل متحد محکوم شده است.
گر گریزد صد هزاران جان و دل من فارغم چون درآمد مست و خندان آن ز من بگریخته