گرمسیری. [ گ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به گرمسیر : اگر چه جای باشد گرمسیری نشاید کرد باسرما دلیری.نظامی.گرمسیری ز خشکساری بوم کرده باد شمال را بسموم.نظامی.
معنی کلمه گرمسیری در فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به گرمسیر : اگر چه جای باشد گرمسیری نشاید کرد با سرما دلیری . ( نظامی )
جملاتی از کاربرد کلمه گرمسیری
گرمسیری ز خشک ساری بوم کرده باد شمال را به سموم
سرد مهری زندگی را بی حلاوت می کند میوه های گرمسیری بیشتر شیرین ترست
آقا بزرگ، روستایی از توابع بخش الوار گرمسیری شهرستان اندیمشک در استان خوزستان ایران است.
پس از این شهر برفتم همچنان بر طرف دریا روی سوی جنوب، به یک فرسنگی حصاری دیدم که آن را قلمون میگفتند، چشمهای آب در اندرون آن بود. از آنجا برفتم به شهر طرابرزن، و از طرابلس تا آنجا پنج فرسنگ بود. و از آنجا به شهر جبیل رسیدیم و آن شهریست مثلث، چنانکه یک گوشهٔ آن به دریاست، و گرد وی دیواری کشیده، بسیار بلند و حصین، و همهٔ گرد شهر، درختان خرما و دیگر درخت های گرمسیری ست.