گرزی
معنی کلمه گرزی در فرهنگستان زبان و ادب

گرزی

معنی کلمه گرزی در فرهنگستان زبان و ادب

{clavate} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی با عناصر چماق شکل که به هر جزء آن گرز (clava ) گفته می شود

معنی کلمه گرزی در دانشنامه عمومی

گرزی ( نام علمی: Kniphofia uvaria ) نام یک گونه از زیرخانواده علف درختان آسفودلویدآ است.
گرزی (سرده). گل گرزی، سوسن مشعلی یا گرز قرمز آتشین ( نام علمی: Kniphofia ) نام یک سرده از زیرخانواده علف درختان آسفودلویدآ است.

جملاتی از کاربرد کلمه گرزی

کجا جنبد از باد کوه کشن که جنبد ز گرزی چنان اهرمن
بابک با ایرانی‌ها می‌جنگید نه با اعراب. بابک را ایرانی‌ها کشتند و ۲۵۰ هزار کشته دادند. ایرانی‌ها که با بابک می‌جنگیدند گرزی داشتند به نام کافرکوب. بابک با اسلام و مسلمین می‌جنگید.
منم که از جهت رنک و بوی البسه ام چمن برنگرزی شد صبا بعطاری
ورا دید آشفته چون پیل مست یکی بیل مانند گرزی به دست
گفتم آیا چون کنم گرزین یکی آورد بی حرمتییّ در ضمیر
چوشش سال این جنگ بددرمیان همی بود بر هر دو لشگرزیان
اشک و رخ من هر دو سرخ است و کبود از تو خوش رنگرزی زین پس عیسی هنرت خوانم
آنکس که جوینی و گلیمیش بدستست گرزیند و فزون میطلبد آز پرستست
عزم جستن چون کند در عرصه کین آوری هرسمش گرزی بود بر تارک خصم لعین
برون آمد از پرده گرزی به دست بفرمود تا لشکرش برنشست
ملک پیوسته با چرخ برین انباز اورنگش کیان همواره با مهر فلک همراز گرزینش