گردنکشان

معنی کلمه گردنکشان در ویکی واژه

پهلوانان، بزرگان. چو آیند و پرسند گردنکشان/ چه گویم ازین بچه بدنشان «فردوسی»

جملاتی از کاربرد کلمه گردنکشان

چنین داد پاسخ که دیدم ترا ز گردنکشان برگزیدم ترا
حاجیان بودند ایام ترا در خسروی آن همه گردنکشان از عهد آدم تا کنون
فراوان ز هر سو سپه کشته شد سربخت گردنکشان گشته شد
پس آگاهی آمد بگردنکشان بدان گرزداران دشمن کشان
سخن گفت شاهک برین‌همنشان برآشفت زان شاه گردنکشان
به لشکر چنین گفت کای سرکشان دلیران ایران و گردنکشان
سر گردنکشان چو تاج خروس به سر تیغ سرفشان برداشت
دگر ره سپر شد یل کامیاب بدید اسب گردنکشان و غراب
به خون شفق تیغ را آب داد به تسخیر گردنکشان رو نهاد
سپهدار و گردنکشان آن زمان گرفتند زاری سوی آسمان