گردمان

معنی کلمه گردمان در لغت نامه دهخدا

گردمان. [ ] ( اِخ ) نام موضعی از شروان. ( آنندراج ) ( غیاث ).

معنی کلمه گردمان در فرهنگستان زبان و ادب

{henge, henge monument} [باستان شناسی] محوطه ای آیینی و معمولاً مدور، محصور با چوب یا سنگ، مربوط به پیش ازتاریخ که گاه گرداگرد آن دیوار یا خندق و خاکریز وجود دارد

معنی کلمه گردمان در ویکی واژه

محوطه‌ای آیینی و معمولاً مدور، محصور با چوب یا سنگ، مربوط به پیش‌ازتاریخ که گاه گرداگرد آن دیوار یا خندق و خاکریز وجود دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه گردمان

هم خلیفهٔ مصر و بغداد است هم فیض کفش دجله از سعدون و نیل از گردمان انگیخته
پر دور گردماند ز غیرت غبار من دست بریدهٔ که به دامان یار بود