گرجه
جملاتی از کاربرد کلمه گرجه
گرجهانرا سر بسر بگرفته چون نمیماند بجا هیچست هیچ
چرخ پیرش از دانش معتقد بوالائیست همچو بخت شه گرجه مشتهر ببرنائیست
تک به هوا می زند خلق زحرص بگیر گرجه به دوش نفس*رد بهل میرود
او صید توست اگرچه زمان است صید او او رام توست اگرجه جهان است رام او
اگرجه هست معزّی سزای بادافراه چو گفت مدح تو باشد سزای پاداشن
گرجهان بینی و بس فرق تو با حیوان چیست چشم انسان همه بینای جمال الله است
آن که را خیمه به صحرای قناعت زده اند گرجهان جمله بلرزد غم ویرانی نیست