معنی کلمه گربه چشم در لغت نامه دهخدا
ابا سرخ ترکی بدی گربه چشم
تو گفتی دل آزرده دارد به خشم.فردوسی.و آن شتربان مردی سرخ مو و گربه چشم. ( قصص الانبیاء ص 152 ). [به ] بخت النصر گفتند چون هفت ساله شد به غایت باقوت بود ولیکن آبله رو و گربه چشم و بر سر مو نداشت. ( قصص الانبیاء ص 179 ).
دگر ره یکی روسی گربه چشم
چو شیران به ابرو درآورده خشم.نظامی.