گران جان

معنی کلمه گران جان در لغت نامه دهخدا

گرانجان. [ گ ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردم سخت جان. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بسیار مقاومت کننده در برابر چیزی. پوست کلفت. دیرپذیر : و بر کرسی گرانجان مباش و ترش روی. ( قابوسنامه ).
گرانی ببردم ز درگاهش ایرا
مرید سبکدل گرانجان نباشد.خاقانی.شیطان را که خود را در تو میمالد چون سگ... و مخبط و گرانجان ، و کاهلی میکندت از آن آب وضو اینها را بشوی. ( کتاب المعارف بهأولد ).
باد سبکروح بود در طواف
خود تو گرانجان تری از کوه قاف.نظامی.حریف گرانجان ناسازگار
چو خواهد شدن ، دست پیشش مدار.سعدی ( گلستان ). || مردم بسیار پیر و سالخورده و رعشه ناک. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).
گرانجانی که گفتی جان نبودش
به دندانی که یک دندان نبودش.نظامی. || مردم فقیر و بیمار از جان سیرآمده. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || آهار و پالوده. ( برهان ) ( آنندراج ). چه آن نیز مانند پیران لرزان و رعشه ناک است. || کاهل و سست مقابل سبکروح. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). کاهل. ( اوبهی ) :
توبه زهدفروشان گرانجان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست.حافظ. || خسیس. لئیم. پست. بخیل :
تنی چند از گرانجانان که دانی
خبر بردند سوی شه نهانی.نظامی.ای گرانجان خوار دیدستی ورا
زآنکه بس ارزان خریدستی ورا.مولوی.درباره گرانجانی گفته اند که گرانتر از پوستین در حزیران است و شوم تر از روز شنبه برکودکان. ( منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 174 ).

معنی کلمه گران جان در فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. ) ۱ - سخت جان . ۲ - پست ، دون .

معنی کلمه گران جان در فرهنگ عمید

۱. سخت جان.
۲. بسیار پیر و سال خورده.
۳. شخص بینوا و بیمار و از جان سیر شده.
۴. خسیس.
۵. لجوج.
۶. کسی که همنشینی و سخن گفتنش بر دیگران ناگوار باشد: حریف گران جان ناسازگار / چو خواهد شدن دست پیشش مدار (سعدی: ۹۹ حاشیه ).

معنی کلمه گران جان در فرهنگ فارسی

سخت جان، بسیارپیروسالخورده، شخص بینواوبیماروازجان سیرشده، خسیس
بسیار مقاومت کننده پوست کلفت سخت جان : حریف گران جان ناسازگار چو خواهد شدن دست پیشش مدار . ( گلستان ) ۲ - آنکه معاشرتش نامطبوع و گران آید مقابل سبکروح : توب. زهد فروشان گران جان بگذشت وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست . ( حافظ ) ۳ - بسیار پیر سالخورده و رعشه ناک : گران جانی که گفتی جان نبودش بدندانی که یک دندان نبودش . ( نظامی ) ۴ - فقیر و بیمار از جان سیر آمد . ۵ - کاهل سست مقابل سبکروح . ۶ - لئیم پست خسیس بخیل : ای گران جان خوار دیدستی ورا زانکه بس ارزان خریدستی ورا . ( مثنوی ) ۷ - ( اسم ) آهار پالوده .

معنی کلمه گران جان در ویکی واژه

سخت جان.
پست، دون.

جملاتی از کاربرد کلمه گران جان

خریدار گران جانی ما هست که آهن نیز بی آهن ربا نیست
مجلسِ اُنس و بهار و بحثِ شعر اندر میان نَستَدَن جامِ مِی از جانان گران جانی بُوَد
ور بی نمکی بود گران جان بر خیز و سبک سرش به در ده
فریاد ز دست آن گران جانان بی عافیه زاهدان و بی‌نوران
ای گران جان یا سبک شو یا برو از بزم ما یا مکن مانند خود از عیش ما را دور دور
سر از احوال من عقل گران جان درنمی‌آرد سراپای دو عالم گشتم و بر جادهٔ عشقم
اگر آن خود همین جانست چرا بعضی گران جانست بسی جانی که چون آتش دهد بر باد صورت را
بختِ من بین که رقیبم چو ببیند از دور با گران جانی در حال سبک بر گردد
تو صد شکرستانی ترش چه کردی ابرو سبکتر از صبایی چرا شوی گران جان
به عنوان چهره‌ای عمومی، از جولی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین و قدرتمندترین افراد در صنعت سرگرمی آمریکا یاد شده‌است. رسانه‌های گوناگونی برای چند سال از او به عنوان زیباترین زن جهان یاد کرده‌اند. زندگی شخصی او از جمله روابط، ازدواج‌ها و سلامتی‌اش در معرض پوشش بسیاری از رسانه‌ها و مردم بوده‌است. او پیش‌تر از بازیگران جانی لی میلر، بیلی باب تورنتون و برد پیت طلاق گرفته‌است. او و پیت شش فرزند با هم دارند که سه نفر از آن‌ها در سطح بین‌المللی به فرزندی گرفته شده‌اند.
کوکب سعدی و منظور سبک روحانی قدر وصل تو چه دانند گران جانی چند