گرامی داشتن

معنی کلمه گرامی داشتن در لغت نامه دهخدا

گرامی داشتن. [ گ ِ ت َ ] ( مص مرکب ) عزیز داشتن. بزرگ داشتن. محترم داشتن. تکریم. اکرام. ( ترجمان القرآن ). تبجیل. ( دهار ). اعزاز. ( منتهی الارب ) :
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند.رودکی.به پیش بزرگان گرامیش دار
ستایش کن و نیز نامیش دار.فردوسی.گرامیش دارید و فرمان برید
ز فرمان و رایش همی مگذرید.فردوسی.اگر خواهی در قفای تو نخندند زیردستان را گرامی دار. ( قابوسنامه ).
پر از عیب مردم ندارد گرامی
کسی را که دانست عیب و عوارش.ناصرخسرو ( دیوان ص 234 ).همیدون مسافر گرامی بدار.سعدی ( بوستان ).و مردم را در بند گرامی دارد. ( مجالس سعدی ).

معنی کلمه گرامی داشتن در فرهنگ معین

( ~ . تَ )(مص م . ) عزیز داشتن ، م حترم داشتن .

معنی کلمه گرامی داشتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) عزیز داشتن معزز داشتن اکرام کردن : بوسفیان او را گرامی داشت .

معنی کلمه گرامی داشتن در ویکی واژه

عزیز داشتن، م حترم داشتن.

جملاتی از کاربرد کلمه گرامی داشتن

و عمر بن عبد العزیز خلیفه روزگار بود. وقتی مال غنیمت آورده بودند و در میان آن مشک بود، بینی خویش استوار بگرفت و گفت: منفعت مشک در بوی است، و این حق مسلمانان است. هر چند که این قدر در شرع بمحل مسامحت است امّا در کمال ورع روا نمیداشتند، و تعظیم فرمان شرع را این اندک ببزرگ میداشتند، از آنکه بیدار و هشیار بودند، و شریعت و حقیقت گرامی داشتند، و بچشم تعظیم و توقیر در آن نگرستند، لا جرم برخوردار گشتند و بسعادت ابد رسیدند.
گِرد کردند و گرامی داشتند تا به سنگ اندر همی بنگاشتند
تا گران بُد گوهرِ دانش‌، گرامی داشتند کارفرمایان دانشمند، چون گوهر مرا