گرا
معنی کلمه گرا در لغت نامه دهخدا

گرا

معنی کلمه گرا در لغت نامه دهخدا

گرا. [ گ َرْ را ] ( ص ، اِ ) گرای. حجام. ( غیاث ). سرتراش و دلاک. ( برهان ). حلاق. مزین :
بمکد واﷲ خواجه بمکد واﷲ
... چون کبه بمکد گرا.معروفی ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).گر بچخد گردن گرا بزن
ورنه قدمگاه نخستین بکن.نظامی.اینچنین گرای خائن را ببین
ما گمان برده که باشد او امین.مولوی.شیشه پرخون که گرا می مکد
بر امید نفع دل خوش میکند.مولوی ( از آنندراج ).کاکا نامت چگونه آقا کردی
کافر نکند آنچه تو گراکردی
ریحان سیاه مادرت سیده نیست
چون اسم شریف خود شریفا کردی.یحیی کاشی ( از آنندراج ). || بنده که در مقابل آزاد است. ( برهان ). بنده و غلام سیاه. ( آنندراج ) :
ترک فلک هندوی گرای اوست
در کف مهر آینه رای اوست.خواجه ( از فرهنگ رشیدی و آنندراج ).|| آهنی پهن باشد دسته دار و در دو طرف آن ریسمان بندند یکی دسته آن را بگیرد و دیگری ریسمان را بکشد تا زمین شیار کرده ناهموار را بدان هموار کنند و آن را به عربی مسلفه و مسواط خوانند. ( برهان ). || گاهی این لفظ را بطریق دشنام هم بزبان آورند. ( برهان ).
گرا. [ گ َرْ را ] ( اِخ ) ( طاق... ) طاق گره . بنایی است کوچک که طبق طرح قصرهای هتره ساخته شده و در جاده بغداد به کرمانشاه واقع است و کاملاً شبیه به معبد بیشاپور میباشد. رجوع به ایران از آغاز تا اسلام تألیف گیرشمن ترجمه محمد معین ص 325 و طاق گرا شود.
گرا. [ گ َرْ را ] ( اِخ ) القطیف کنونی. ( ایران باستان ص 212 ). بندر گرا از جمله بنادر معروف دوره ساسانی است. رجوع به ایران باستان ص 1509 و 2080 شود.

معنی کلمه گرا در فرهنگ معین

(گَ رّ ) (اِ. ) ۱ - حجام ، سرتراش ، دلاک . ۲ - بنده ، غلام .

معنی کلمه گرا در فرهنگ عمید

۱. بنده، غلام.
۲. حجام.
۳. دلاک.

معنی کلمه گرا در فرهنگ فارسی

بنده، غلام، به معنی حجام ودلاک هم گفته شده
( صفت و اسم ) سرتراش حجام : شیش. پر خون که گرا می مکد بر امید نفع دل خوش میکند . ( مثنوی )

معنی کلمه گرا در دانشنامه عمومی

گرا شهری در ایالت تورینگن آلمان است. این شهر در شرق این ایالت واقع است.
این شهر با حدود ۹۳ هزار نفر جمعیت، سومین شهر بزرگ تورینگن پس از ارفورت و ینا و همچنین شرقی ترین شهر تورینگر استادتکتت است، رشته تقریبا مستقیمی از شهرها متشکل از شش شهر بزرگ تورینگن از آیزناخ در غرب، از طریق گوتا. ، ارفورت، وایمار و ینا تا گرا در شرق. گرا بزرگترین شهر در Vogtland و یکی از پایتخت های تاریخی آن همراه با Plauen، Greiz و Weida است. این شهر در منطقه تپه تورینگن شرقی، در دره وسیع الستر سفید، بین گریز ( بالا دست ) و لایپزیک ( پایین دست ) قرار دارد. گرا در منطقه شهرنشین آلمان مرکزی، تقریباً ۶۰ کیلومتری ( ۳۷مایل ) جنوب لایپزیگ بزرگترین شهر زاکسن، ۸۰ کیلومتری ( ۵۰ مایل ) شرق ارفورت پایتخت تورینگن، ۱۲۰کیلومتری ( ۷۵ مایل ) غرب درسدن پایتخت زاکسن و ۹۰ کیلومتری ( 56 مایل ) شمال شهر هوف ( Saale ) باواریا واقع شده است.
اولین بار در سال ۹۹۵ به نامش اشاره شده و در طول قرن سیزدهم به یک شهر تبدیل شد، گرا به عنوان یکی از اقامتگاه های اصلی خاندان دوکایی رویس و متعاقباً پایتخت شاهزاده نشین رویس - گرا ( ۱۹۲۰ - ۱۸۴۸ ) و از اهمیت تاریخی برخوردار است. ایالت مردمی رویس ( ۱۹۲۰ - ۱۹۱۸ ) ، یکی از بسیاری از ریزدولت های منطقه تورینگن بود، قبل از اینکه برای تشکیل تورینگن در سال ۱۹۲۰ متحد شوند.
در طول قرن نوزدهم، گرا به مرکز صنعت نساجی تبدیل شد و دوره ای از رشد سریع را شاهد بود. در سال ۱۹۵۲، این شهر همچنین به عنوان یکی از پایتخت های ناحیه اداری گرا ( بزیرک ) به مرکز اداری در جمهوری آلمان تبدیل شد. در سال ۱۹۹۰، گرا بخشی از تورینگن شد. از دست دادن کارکردهای اداری و همچنین هسته صنعتی آن ( که هم به دلیل تغییرات ساختاری در صنعت نساجی اروپا و هم تغییر سیستم اقتصادی پس از اتحاد مجدد آلمان ایجاد شد ) باعث لغزش شهر به سمت یک بحران اقتصادی پایدار شد.
از سال ۱۹۹۰، بسیاری از ساختمان های گرا بازسازی شدند و برنامه های بزرگ شهری مانند نمایشگاه فدرال باغبانی ۲۰۰۷ برای تحریک اقتصادِ گرا اجرا شد. دیدنی ها شامل برخی ساختمان های حفظ شده دوران اقامتگاه سلطنتی و بسیاری از ساختمان های عمومی و خصوصی از دوران اوج اقتصادی بین سال های ۱۸۷۰تا ۱۹۳۰است. نقاش معروف اتو دیکس در سال ۱۸۹۱ در گرا به دنیا آمد.
نام مکان گرا در ابتدا به منطقه دره رودخانه الستر اشاره داشت که در حال حاضر شهر در آن قرار دارد. نام به احتمال زیاد قبل از دوره مهاجرت اروپا سرچشمه گرفته است - مردمی که برای اولین بار در قرن هشتم در این منطقه ساکن شدند این نام را برگزیدند. اولین ذکر مستند شناخته شده از گرا به سال 995 بازمی گردد.

معنی کلمه گرا در ویکی واژه

حجام، سرتراش، دلاک.
بنده، غلام.

جملاتی از کاربرد کلمه گرا

گویند مرا سرشک کم ریز این سر سبکان دل گرانان
دربارهٔ منشأ معنی و مفهوم واژه وارداوار چند دیدگاه وجود دارد که تفاوت آن‌ها با یکدیگر مربوط به تفسیر ماهیت جشن است و دیگری این که این جشن با کدام یک از ایزدان در پیوند است. برخی وارداوار را با آستقیک و دیگران با آناهید و برخی دیگر با طوفان نوح در پیوند می‌دانند.
بلطف وی را چشم و گوش بخشد و بمهربانی ویرا توان جذب سود و دفع زیان دهد، ویرا بکرم گرامی دارد و عزت بخشد و به تمام خدمتکاران و پیروانش برتری دهد، و بعد از آن که آن سلطان وی را از آن آفات عظیم رهانید.
همان‌طور که قبلاً اشاره کردم، انسان به‌طور طبیعی دوست دارد کار دیگران را تقلید کند،
نشستند و باده بیاراستند ز هر سوی رامشگران خواستند
از گرانخوابی تسلیم شود چشم غزال دهن شیر اگر منزل مردان باشد
هرزه دل بر در و دیوار نهادن نتوان سویم از روزنه چشمی نگران می بایست
دو جنگ گران کرده شد در سه روز چهارم چو بفروخت گیتی فروز
گفت کای رزق‌بخش جانوران رزق بخشیدنت نه چون دگران
این جهان با شماست یک سر راست هست با دیگران چو بوقلمون
ابی آن که ز آن هر دو آمد گناه ز یک دیگرانشان جدا کرد باز
ستمگرا مکن این جور بر من مهجور که نیستم پس از این بر جفا توانایی
در سال ۲۰۰۰، کارگران کارخانه مواد شیمیایی سلاته در شمال فرانسه، ۵۰۰۰ لیتر اسید سولفوریک را بعد از اینکه از مزایای کارگری محروم شدند، در انشعاب رود موز ریختند.