گذشتن

معنی کلمه گذشتن در لغت نامه دهخدا

گذشتن. [ گ ُ ذَ ت َ ] ( مص ) ذهاب. ( لغت نامه مقامات حریری ). عبره کردن. مرور. رفتن. مضی. مر. ممر. خطور کردن. گذر کردن. گذشتن تیر از آنچه بدان آید. نفاذ. نفوذ. مضاء. مجاوزه. ( ترجمان القرآن ): اجتیاز؛ گذشتن از جایی و رفتن و بریدن مسافت را.( منتهی الارب ). عنود؛ از راه بگذشتن. مر؛ بگذشتن بر کسی. ( تاج المصادر بیهقی ). عبر، عبور؛ بر آب گذشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). اختضاع ؛ گذشتن بشتاب. اختراق ؛ گذشتن باد. هجس ؛ در دل کسی گذشتن چیزی. اشخاص ؛ گذشتن تیر از بالای نشانه. جوز؛ گذشتن از جای. جواز؛ گذشتن از جای. قطوع ؛ گذشتن از جوی. امتر علیه و به ؛ گذشت بر وی. ممارة؛ گذشتن با هم. مر به ، مر علیه ؛ گذشت برکسی. استمرار؛ گذشتن پیوسته. مزن ، مزناً، مزوناً؛ گذشتن و رفتن بر اراده خود. ( منتهی الارب ) : و پولی ساختند و خلایق و چهارپایان بدان میگذشتند. ( ترجمه تفسیر طبری ). و بیشترین رود صناعی خرد بود و اندر او کشتی نتواند گذشتن. ( حدود العالم ). ناحیتی از ناحیتی به سه چیز جدا شود: یکی به کوهی خرد یا بزرگ که میان دو ناحیت بگذرد... ( حدود العالم ). و رود بخارا بر در شهر سمرقند گذرد. ( حدود العالم ). و ایشان را [ اهل قزوین را ] یکی جوی آب است که اندر میان مسجد جامع گذرد. ( حدود العالم ). مرورود شهری است بانعمت... و رود مرو بر کران او بگذرد. ( حدود العالم ).
بیفزای نیکی توتا ایدری
که گردی از آن شاد چون بگذری.فردوسی.چنین گفت با لشکر افراسیاب
که چون من گذر یابم از رود آب
دمادم شما از پسم بگذرید
به جیحون و روز و شبان مشمرید.فردوسی.جهان از بداندیش بی بیم گشت
از این مرزها رنج و سختی گذشت.فردوسی.همی راند لشکر چو از کوه سیل
به آمل گذشت از ره اردبیل.فردوسی.که پیروزنام است و پیروزبخت
همی بگذرد کلک او بر درخت.فردوسی.چو شاه فریدون کز اروندرود
گذشت و نیامد به کشتی فرود.فردوسی.رسیدند پس گیو و خسرو به آب [جیحون ].
همی بودشان بر گذشتن شتاب.فردوسی.چوبر دجله بر یکدیگر بگذرند
چنان تنگ پل را به پی بسپرند.فردوسی.از اندیشه گردون همی بگذرد
ز رنج تو دیگر کسی برخورد.فردوسی.

معنی کلمه گذشتن در فرهنگ معین

(گُ ذَ تَ ) (مص ل . ) ۱ - گذر کردن ، عبور کردن . ۲ - سپری شدن .

معنی کلمه گذشتن در فرهنگ عمید

۱. سرآمدن و به پایان رسیدن وقت و زمان.
۲. [مجاز] بخشودن.
۳. گذر کردن، عبور کردن.
۴. [قدیمی، مجاز] مردن.
۵. [قدیمی، مجاز] روی دادن.

معنی کلمه گذشتن در فرهنگ فارسی

گذرکردن، عبورکردن، سر آمدن وبه پایان رسیدن وقت وزمان، به معنی بخشودن وبخشیدن نیزمیگویندگذرنده:عبورکننده
( گذشت گذرد خواهد گذشت بگذر گذرنده گذرا گذران گذشته ) ۱ - ( مصدر ) عبور کردن مرور کردن گذر کردن : صدیق رضی الله عنه جایی میرفت بر یکی پشتک شتر بگذشت . ۲ - طی شدن سپری شدن : چون از پادشاهی گشتاسب سی سال بگذشت ... ۳ - مردن در گذشتن : سیه چشم و پر چشم و نابردبار پدر بگذرد او بود شهریار . ۴ - بسر آمدن پایان یافتن : کنون آنچه بد بود بر ما گذشت گذشته همه نزد من باد گشت . ۵ - نقل شدن مذکور گردیدن : ... ایران چنانکه گذشت کشوری است کشاورزی . ۶ - تفوق یافتن برتر شدن : خداوندان ما از این دو ( اردشیر و اسکندر ) از قرار اخبار و آثار بگذشته اند . ۷ - بروز کردن واقع شدن : رفت بر جانب خراسان ... و پس از آن حالها گذشت برسر این خواجه نرم و درشت . ۸ - ( مصدر ) رها کردن ترک کردن : بگذر از نام و ننگ خود حافظ . ساغر می طلب که مخموری . ( حافظ ) ۹ - در گذشتن تخطی کردن تجاوز نمودن : شه خسروان گفت : بند آورید مر او را ببندید و زین مگذرید . ( دقیقی ) یا از عددی گذشتن . از آن عدد تجاوز کردن : اینها ( مغربیان ) در سال ۲۵۵ با غلامان اتراک که عدد آنها از بیست هزار میگذشت همدست شده ... یا گذشتن از چیزی صرف نظر کردن از آن : در صورتیکه من ( المستعصم بالله ) از بلاد دیگر بگذرم دیگر مغول در بند گرفتن این شهر ... نخواهند بود . یا این نیز بگذرد . تعبیریست مثلی دال بر گذشت امور : گرنا مساعدی بتو روی آورد بساز . دل را مساز رنجه که این نیز بگذرد .

معنی کلمه گذشتن در ویکی واژه

passare
scorrere
گذر کردن، عبور کردن.
سپری شدن.
سرودن

جملاتی از کاربرد کلمه گذشتن

حریفان گذشتند و یاران شدند غم آمد همه غمگساران شدند
که از لشکر ما بزرگان که بود گذشتند و ز ایشان دل ما شخود
احتمال مشاهده کردن حالت داده شده را از طریق گذشتن از حالت
رگ سنگ است ترا هر سر مو از غفلت با چنین بار، گذشتن ز جهان دشوارست
چو موج‌گوهر ازین بحر بی‌تعب نگذشتن ز طبع ما نگذشت از سر ادب نگذشتن
بصحرائی جهان را برگذشتند تماشا را گلستان آفریدند
وجد افتاد هردو را بتمام درگذشتند از حلال و حرام
به همان طریق یک قابلیت ورزشی مانند پرش فقط ما را برای استفاده از روش‌های مناسب برای پرش و اجتناب از موانع یا گذشتن از روی رودخانه‌ها خوشحال و راضی نمی‌کند.. آن ما را بخاطر توانایی، مهارت و سبکی که نشان داده می‌شود خوشحال و شاد می‌کند.
چهارم سپه برگذشتن گرفت همان آب و آتش نشستن گرفت
بود جهان جهان فریب از پی جان مضطرب آمدن و گذشتن و رفتن و ایستادنش
هر که اینجا بگذرد از آرزوها سیدا می‌تواند همچو برق آسان گذشتن از صراط
چون سیاووش گذشتند ز آتش مردان ما به همت نتوانیم گذشت از دودی
بعد از سال ۲۰۱۴ که کنترل منطقه کرکوک به دست اقلیم کردستان افتاد، نفت تولیدی این منطقه توسط خط لوله کرکوک-جیهان و گذشتن از مناطق کردنشین عراق به بندر جیهان ترکیه و بازارهای جهانی صادر می‌شد. اما پس از برگزاری همه‌پرسی استقلال کردها در سال ۲۰۱۷، دولت مرکزی عراق با کمک گروه حشد الشعبی (بسیج مردمی)، مورد حمایت حکومت جمهوری اسلامی، منطقه کرکوک را از اقلیم کردستان بازپس گرفت و با ایران توافق کرد که بخشی از نفت این منطقه راهی ایران شود.