گذر نما
معنی کلمه گذر نما در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه گذر نما
حق تعالی چون بنده ای را شایسته مقام قرب گرداند و او را شراب لطف ابد بچشاند، ظاهر و باطنش را از ریا و نفاق صافی کند، محبت اغیار را در باطن اوگنجایی نمانَد، مشاهد لطف خفی گردد، به چشم عبرت در حقیقت کون نظاره می کند، از مصنوع به صانع می نگرد و از مقدور به قادر می رسد. آنگه از مصنوعات ملول گردد و به محبت صانع مشغول گردد. دنیا را پیش او خطر نماند، عقبی را بر خاطر اوگذر نماند. غذای او ذکر محبوب گردد و تنش در هیجان شوق معبود می نازد و جان در محبت محبوب می گدازد، نه روی اعراض و نه سامان اعتراض، چون بمیرد و حواس ظاهرش از دور فلک بیرون آید،کل اعضاش از حرکت طبیعتش ممتنع گردد این همه تغیّر ظاهر را بود ولیکن باطن از شوق و محبت پر بود «اموات عند الخلق احیاء عند الرب» با خلق مردگان و نزد حق زندگان.
خواهی به حق رسی ز دو عالم گذر نما در قید آن مباش حلال است این حرام
لبریز شد ز جوش گدا کوچه های شهر چندانکه بر نسیم تلاش گذر نماند
نسیم هم نرسد زو گهی که زنده بمانم مگر که بر سر کویش گذر نماند صبا را