گده

معنی کلمه گده در لغت نامه دهخدا

گده. [ گ َ دَ / دِ ] ( اِ ) دندانه ٔکلید. ( برهان ) ( آنندراج ). زبانه کلید :
گشت ایمن ساحت ملکش ز دزدان آنچنانک
خانه ها ایمن شدند از زحمت درها گده.شمس فخری ( از شعوری ج 2 ص 304 ).|| نوکر پست دهاتی ، مثل گده فراش. ( فرهنگ نظام ).

معنی کلمه گده در فرهنگ معین

(گَ دِ یا دَ ) (اِ. ) دندانة کلید، زبانة کلید.

معنی کلمه گده در فرهنگ فارسی

( اسم ) دندان. کلید زبان. کلید .

معنی کلمه گده در ویکی واژه

دندانة کلید، زبانة کلید.

جملاتی از کاربرد کلمه گده

بدو زلف قاری ز عنبر سرشته بدو چشم زهر آگده ذوالفقاری
نی نی برو از تنگدلان یاد میاور آن ناز تو را بس که توخود تنگدهانی
اندهگده خصم ز سیلاب حسامش گر خود همه طاق فلکی بود ظلل شد
بادب پای بمیخانه نه ایسالک راه که بهر پای خم میگده هشیارانند
دل را افسرد آه سردم زاتش گده یک شرار نگذاشت
رقص کنان چون بزمین پا زدند در حق ناهید لگدها زدند
حزب جمهوری خلق مسلمان ایران در دوران پیش از رای‌گیری قانون اساسی، به طرفداری از سید محمدکاظم شریعتمداری به اعتراضات روی آورد. طرفداران حزب خلق مسلمان با اختلاط دین و سیستم سیاسی مخالف بودند و همچنین خواهان احقاق حقوق اقلیت آذربایجانی بودند. در پی گسترش ناآرامی‌ها نیروهای نظامی مستقر در تبریز از جمله پایگاه دوم نیروی هوایی ایران واقع در شمال غرب تبریز به حمایت از معترضین پرداخت. در نهایت کنترل مراکز حساس شهر از جمله مرکز صدا و سیما تبریز و پایگاه دوم شکاری نیروی هوایی به دست معترضین آمد. معترضان برای نشان دادن قدرت خود شش فروند جنگده فانتوم را در ارتفاع پایین بر فراز تبریز به پرواز درآوردند.
صفی کی بر ستوه آید ز کوران خورد چندار لگدها زین ستوران
این جنگده در نیروی هوایی ایالات متحده به احتمال تا سال ۲۰۳۰ به صورت عملیاتی حضور خواهد داشت و انتظار می‌رود سپس اف-۲۲ رپتور جایگزین اف-۱۵ شود.
هر کجا باشد ریاضت‌باره‌ای از لگدهااش نباشد چاره‌ای
در ساعات اولیه ۲۸ شهریور ۱۳۵۵، یک شی درخشان در آسمان تهران توسط حداقل چهار غیرنظامی گزارش شده‌است. ستوان یداله ناظری خلبان نیروی هوایی شاهنشاهی ایران به همراه یک افسر تسلیحات صندلی عقب با جت جنگده رهگیر مک‌دانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ برای بررسی اعزام شدند. ناظری به محض رسیدن به تهران، از دست دادن تمام تجهیزات ارتباطی جنگنده را گزارش داده‌است، بنابراین به پایگاه بازگشته و گزارش داده‌اند که پس از انجام این کار، تجهیزات او به حالت پایدار برگشته است.
تا کی ایدل زغم تنگدهانان زاری من بتنگ آمدم از وضع تو بیزار شدم
گفت خصم جانِ جان چون آمدم بر سر جان من لگدها چون زدم