گدار. [ گ ُ ] ( اِ ) معبر . ممر: اسگدار؛ اسب گدار. گاوگدار. کبک گدار. - بی گدار به آب زدن ؛ بی احتیاط به کاری قیام کردن. بی فکر کاری را انجام دادن.
معنی کلمه گدار در فرهنگ معین
(گُ ) (اِ. ) معبر و گذرگاه در آب ، پایاب ، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.
معنی کلمه گدار در فرهنگ عمید
۱. گودی ته دره. ۲. جایی از رودخانه که خشک و بی آب باشد. ۳. گذار و عبور. ۴. معبر و گذرگاه.
معنی کلمه گدار در فرهنگ فارسی
گودی ته دره وجائی ازرودخانه که خشک وبی آب باشد ۱ - ( اسم ) محل عبور معبر : اسب گدار کبک گدار ۲ - گذرگاه میان کویر باتلاق رودخانه . یا بی گدار باب زدن . بی احتیاط بکاری قیام کردن ملاحظ. اطراف و جوانب کار را نکردن .
معنی کلمه گدار در دانشنامه عمومی
گدار یا آبنما ( به انگلیسی: Ford ( crossing ) ) به بخشی از سطح یک راه گفته می شود که دارای ارتفاع کمی است و آب از روی آن عبور می کند. گدار به طور طبیعی ایجاد می شود و حاصل عبور یک نهر یا جویبار از روی سطح جاده است.
معنی کلمه گدار در ویکی واژه
پایاب، معبر، جایی از رودخانه که گودی کمی دارد و میتوان از آن گذشت. معبر و گذارگاه در آب، جای کم عمق رودخانه که میتوان پهنای آن را بدون شنا کردن، پیمود. گُداْر: در گویش گنابادی یعنی جویا شدن از حال و احوال ، پرس و جو از کاری یا چیزی یا کسی ، قنات ، کاریز ، راه عبور از کوه
جملاتی از کاربرد کلمه گدار
در مدت زمان جنگ خلیج فارس، اسکادرانهای نیروی دریایی ایالات متحده، سپاه تفنگداران و اف/ای-۱۸های کانادایی، هر ساعت عملیات رزمی داشتند و رکوردی را در زمینهٔ قابلیت اطمینان در طول نبرد با حمل و فروانداختن دهها تن بمب بر روی عراق، برجای گذاشتند. البته یک فروند اف/ای-۱۸ سی نیروی دریایی ایالات متحده در روز ۱۷ ژانویه ۱۹۹۱ در یک نبرد هوایی با یک فروند جنگنده رهگیر میگ-۲۵ پیدی عراقی، سرنگون گشت.
بتا زیبا و نیکویی رها کن این گدارویی اگر چشم تو سیرستی فلک ما را حشم بودی
طردشدگان از غار بیرون میآیند اما با ورود به شهر مورد حمله فرقه داران قرار میگیرند. ال توپو با درماندگی شاهد سلاخی شدن آنها است و به سمت او نیز تیراندازی میشود. او با تحمل زخمهایش تمام فرقه داران را قتلعام میکند، سپس با استفاده از یک چراغ نفتی خود را به آتش میکشد. معشوق ال توپو در همان زمان زایمان میکند و به همراه هیجو قبری برای بقایای او میسازند. همانند قبر یکی از تفنگداران، قبر ال توپو نیز پوشیده از کندوی عسل میشود. در نهایت هیجو با معشوق و فرزند پدرش سوار بر اسب آنجا را ترک میکنند.
به جا بگدارد این سودای باطل نیارد دیگر این اندیشه در دل
آثار ایران کتابی است به زبان فرانسوی از آندره گدار. این کتاب ۴ جلدی به معرفی آثار تاریخی ایران به تفصیل پرداختهاست.
چه خوش زد این مثل آن مرد هشیار سخنهای چنین از یاد مگدار
سه باره سی هزارش گفت اسرار که بشنو در حقیقت سر نگدار
چو آخر بایدت رفتن ازین ده ز اول بار اگر بگداریش به
چو گفتم حال خود با تو خدا را درین بیچارگی مگدار ما را
به یک ره دست ازین عالم بداریم غم عالم به عالم واگداریم
سنگهای آهکی زیستی: این نوع سنگ مستقیماً حاصل عملکرد فرایندهای بیولوژیکی هستند؛ یعنی فعالیتهای جانداران موجود در طبیعت با عث میسود به نوعی یونهای کلسیم و بی کربنات از محیط گرفته شده و با هم پیوند داده شوند و در محیط رسوب گداری نمایند.
نه شب خواب و نه روز آرام دارم شب و روزی بدین سان می گدارم
بدین ترتیب، جنگندهٔ اف-۱۸ با موفقیت وارد خدمت در ناوهای نیروی دریایی و نیروی هوایی تفنگداران دریایی ایالات متحده شد و به تدریج جایگزین جنگندههای آ-۷ کرسر و اف-۴ فانتوم ۲ ِ نیروی دریایی و آ-۴ اسکایهاوکهای قدیمی تفنگداران دریایی گردید.
مرا گوید نمیگویی که تا چند از گدارویی چو هر عوری و ادباری گدایی میکنی هر در
۱ می: آراگورن گندالف را در گدار سارن میبیند و مطلع میشود که فرودو در سپتامبر شایر را ترک میکند