گد
معنی کلمه گد در لغت نامه دهخدا

گد

معنی کلمه گد در لغت نامه دهخدا

گد. [ گ َ ] ( ص ، اِ ) گدا باشد که گدایی کننده است. ( برهان ) :
شیر پشمین از برای گد کنند
بومسیلم را لقب احمد کنند.مولوی ( مثنوی چ نیکلسون ج 1 ص 21 ).- گد کردن ؛ گدایی کردن :
شکرت چه آرزو شد ز لب شکرفروشش
چو عباس دوس زوتر ز شکرفروش گد کن.مولوی ( از برهان قاطع چ معین ).سلطنت بگذاشت اکنون گد کند
نیک پندارد ولیکن بد کند.اسیری لاهیجی نوربخشی ( از آنندراج ).|| گدایی. ( برهان ). || گیاهی باشد. ( جهانگیری ).

معنی کلمه گد در فرهنگ معین

(گَ ) (اِ. ) گدایی .

معنی کلمه گد در فرهنگ فارسی

( اسم ) گدایی

معنی کلمه گد در دانشنامه عمومی

شهر گد ( به مجاری: Göd ) در پِشت در کشور مجارستان واقع شده است. جمعیت این شهر ۱۶٫۹۵۱ نفر است.
معنی کلمه گد در فرهنگ معین

معنی کلمه گد در ویکی واژه

گدایی.

جملاتی از کاربرد کلمه گد

یک چند بدام عشق بودم بگداز باز این دلم آن گداز می جوید باز
زِ مرگ و هَستی ما، چرخ را زیان نَرسد سپهر سنگدل است، این سخن نهانی نیست
جگر گداز محیط است داغ تشنگی من کلاه گوشه به دریا شکسته موج سرابم
بگداختم ز گرمی خویش و به دیگران مهری که بود در دل از آن سیمتن نماند
رژیم غذایی آنها ممکن است فراوان نباشد اما گرسنگی را که در بعضی کشورها دارید و گدایان به ندرت دیده می‌شوند، نمی‌بینید. حتی اگر تعداد زیادی از مردم وجود داشته باشد، کشور به نظر می‌رسد قادر به تغذیه همه آنها باشد.
به حکم عشق و تقاضای حسن می‌باید که من گدای تو باشم، تو شاه من باشی
در دلت آن شعله که افروخت درد جسم گدازان تو را جمله خورد
سخاوت آرد گفتار شاعری که سخی است گدایی آرد اشعار شاعری که گداست
آتشش پیوسته در سوز و گداز باد آن در اضطراب و در حماز
امیر ایناچ برای توسعه قلمرو تحت حاکمیت خود، به بهانه نفوذ بیش از حد اتابک ایلد گدز بر حکومت عراق با عدم پرداخت مالیات از پیش تعیین شده در سال ۵۶۴ ه‍.ق علیه اتابک ایلد گدز و ارسلان شاه شورش کرد
بر سر راهی، گدائی تیره‌روز ناله‌ها میکرد با صد آه و سوز
اولین همایش بزرگداشت امامزاده یحیی(ع) در تهران
بهر راه حرم وصل بیا تا برویم به گدائی به در تقوی و زادی طلبیم‏