گاه گیر

معنی کلمه گاه گیر در لغت نامه دهخدا

گاه گیر. ( ص مرکب ) گه گیر. توسن. حرون ( اسب ). بی فرمان ( اسب ). ( زمخشری ). رجوع به گه گیر شود.

معنی کلمه گاه گیر در فرهنگ معین

(ص فا. ) ۱ - اسبی که گاه گاه رم می کند. ۲ - غافل گیر.

معنی کلمه گاه گیر در فرهنگ عمید

۱. غافلگیر.
۲. اسبی که گاه گاه رم بکند.
۳. درد یا عارضه ای که ناگهان بروز کند.

معنی کلمه گاه گیر در ویکی واژه

اسبی که گاه گاه رم می‌کند.
غافل گیر.

جملاتی از کاربرد کلمه گاه گیر

آهوی عصمت ار بگریزد ز عید گاه گیرایی از کمند و شتاب از عنان مخواه
بندد پای از عدوی خانگی آنگاه گیرد دست از یتیم بی‌سر و سامان
بنمای رخ چو گل که ناله چون بلبل صبحگاه گیریم
که گر خواهید در بنگاه گیرید وگرنه هم از اینجا راه گیرید
موسیا سوی مداین راه گیر راه بر کوی دل آگاه گیر
برآمد ز آوردگاه گیر و دار ندیدند ز آنگونه کس کارزار
یاد از نگاه گیر طریق سلوک را درعین آشنایی مردم رمیده باش
راه حق بشناس و از من یادگیر مظهرم را در دل آگاه گیر
تا کنون کردی و این دم نازکیست اندرین درگاه گیرا ناز کیست
گاه گیرد همچو ماری گرزه اندر غار جای گاه گردد همچو شیری شرزه اندر کوه و در