گاه روشن

معنی کلمه گاه روشن در فرهنگستان زبان و ادب

{bright time} [نجوم رصدی و آشکارسازها] دوره ای در هر ماه قمری که در آن بیش از یک دوم قرص ماه روشن است متـ . روشنی 1

معنی کلمه گاه روشن در ویکی واژه

دوره‌ای در هر ماه قمری که در آن بیش از یک‌دوم قرص ماه روشن است

جملاتی از کاربرد کلمه گاه روشن

گاه روشن همره او گشته آب آبله در پاش شده از حباب
چشم من و جدا ز تو، آنگاه روشنی؟ روزم سیاه باد که چشمم سفید نیست
هم‌صحبت ما باش که چون اشک سحرگاه روشندل و صاحب‌اثر و پاک‌ضمیریم
بفرمود دارای گردون سریر بدان پیر آگاه روشن ضمیر
چه‌رمزست ‌این نمید‌‌انم‌ که چون ‌زلف و رخش بینم به چشمم هر دوگیتی ‌گاه روشن‌گاه تار آید
گاه ابرو گه گشاده گاه خشک و گاه نم گاه برف و گاه باران گاه روشن گاه تار
جلوه برقی نیستان را چراغان می کند عالمی از یک دل آگاه روشن می شود
به گاه روشنایی ماه و انجم بدو مانند همچون بت به مردم
غریوان چو شد از ایشان همان گهی تیره و گاه روشن روان
نیست جز دریوزه دل، بستگیها را کلید کور اگر آید به این درگاه روشن می شود