گا
معنی کلمه گا در فرهنگ فارسی
معنی کلمه گا در دانشنامه عمومی
معنی کلمه گا در دانشنامه آزاد فارسی
اعضای قومی ساکن در منطقۀ ساحلی کشور غنا در نزدیکی آکرا. به کشاورزی و تجارت اشتغال دارند و فعالیت های تجاری را زنان سازماندهی می کنند.
معنی کلمه گا در ویکی واژه
گا (gâ)
(قهرودی) گاو
گاو
جملاتی از کاربرد کلمه گا
بر دیده خیال دوست بنگاشته ام بس دیده بر این خیال بگماشته ام
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال متس، باشگاه فوتبال هارت آف میدلوتیان، باشگاه ورزشی آمیان، و باشگاه فوتبال لیل اشاره کرد.
ندانم چون بود فرجام کارت چه نیک و بد نماید روزگارت
آن غذای خاصگان دولتست خوردن آن بی گلو و آلتست
ماکل همچنین در دانشکده پزشکی دانشگاه جرج واشینگتن به تدریس مشغول بود.
گاه از غم دلبران بر آتش باشم گاه از پی دوستان مشوش باشم
سر بار بگشاد در بارگاه بیاورد یک سر همه نزد شاه
در سال ۱۳۳۵ یونسکو از اکبر گلپایگانی، نورعلی برومند، و علیاصغر بهاری برای اجرای آواز و موسیقی ایرانی دعوت کرد.
از آن پس بیامد سوی بزمگاه خود و پهلوانان ایران سپاه
از آن پیش حق پایگاهش قوی است که دست ضعیفان به جاهش قوی است
تفحص کن که حال کشتگان چیست؟ چه رانی مرکب و چوگان چه بازی؟
برون رفت خیر و به دستان و بند کشاندش سوی پیشگاه بلند
نو اقبالی بر آرد دست ناگاه کند دست دراز از خلق کوتاه
محمدهادی صادقی، رئیس بسیج مرودشت در آن زمان، دلیل مرگ حسینپور را سرماخوردگی معرفی کرد. او کمی بعدتر، دلیل مرگ را گازگرفتگی با گاز مونوکسید کربن اعلام کرد. به گفته او، وی در تدابیر امنیتی زندگی میکرد و رسیدن به او بدون اطلاع نگهبان ممکن نبودهاست. این علت مرگ توسط محمدحسن عابدی معاون پزشک قانونی ایران هم این ادعا را تأیید کرد.