کیچ. ( ص ، ق ) پریشان و پراکنده. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || به معنی کم و اندک هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ). کم و اندک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کیچ کیچ شود. || کوچک. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کوچک و خرد. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کیچ کیچ شود. || آهسته. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || در حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی می گوید:«معجب بود، و چیزی طرفه را به پارسی کیچ خوانند». برهان در گنج و هم در گیج معجب و متکبر را معنی این دو کلمه آورده است درصورتی که جیم فارسی در حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی محقق است ، برای آنکه در ردیف آخر به جیم فارسی آورده است ، و چون معجب را با طرفه می آوردقصدش بدیع و شگفت آور است نه معجب به معنی متکبر. و در هیچ جای دیگر این کلمه را نیافتم. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || ( اِ ) جنسی از پارچه ابریشمی هم هست. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کیچ. ( موصول + قید ) مخفف که هیچ. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : نه امّید آن کیچ بهتر شوی تو نه ارمان آن کم تو دل نگسلانی.منوچهری ( از یادداشت ایضاً ). کیچ. ( اِخ ) نام ولایتی است نزدیک سیستان. ( برهان ) ( از آنندراج ). نام ولایتی در بلوچستان نزدیک مکران. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کیج و کیز شود.
معنی کلمه کیچ در فرهنگ معین
(ص . ) ۱ - پراکنده ، پریشان . ۲ - کم ، اندک .
معنی کلمه کیچ در فرهنگ عمید
۱. پراکنده، پریشان. ۲. کم، اندک، خرد. ۳. آهسته.
معنی کلمه کیچ در فرهنگ فارسی
شهر و ناحیه ای در بلوچستان که هم اکنون بهمین نام معروف است و نزد جغرافی نویسان قدیم هم معروف بوده و گاهی برای تمام آن ناحیه لفظ [ کیج و مکران ] را بکار برده اند . ( صفت ) ۱ - پراگنده پریشان . ۲ - کم اندک . ۳ - کوچک خرد .
معنی کلمه کیچ در دانشنامه عمومی
کیچ ( به آلمانی: Kitsch ) واژه ای آلمانی به معنی پر زرق و برق، چشم پرکن، آبکی و پرطمطراق است. این واژه به آثار هنری گفته می شود که در مقیاس انبوه تولید می شوند و تقلید ناموفقی از استانداردهای زیباشناسی فرهنگ نخبه هستند. این واژه در برگردان فرانسوی جستار مشهور هرمان بروخ به معنای «هنر پست» آورده شده است اما میلان کوندرا این معنی را سوء تعبیر می داند و معتقد است با این معنا، «کیچ» چیزی جز اثری ساده و ناشی از بد سلیقگی نیست. اولین بار این واژه در سال ۱۸۷۸ میلادی در مونیخ در وصف یک تابلوی نقاشی به کار رفت. بر اساس این تاریخچه بعضی معتقدند که خاستگاه واژه کیچ، آلمانی است و برای اثبات ادعایشان به کلمه kitschen که در جنوب غربی آلمان به معنی روفتن گل و لای است، استناد می کنند. در عین حال پاره ای بر این اعتقادند که کیچ، ریشه در کلمه انگلیسی Sketch دارد و آن طرح ها یا نقاشی های سردستی بود که جهانگردان آمریکایی و انگلیسی آن زمان به قیمتی ارزان به عنوان سوغاتی از بازارهای هنری مونیخ می خریدند. در اوایل سده بیستم میلادی این کلمه کاربرد بیشتری پیدا کرد و کیچ به مفهوم ارزشی منفی در متون نقد هنری به کار برده شد و پس از آن به نقد دیگر شاخه های هنر تعمیم یافت. واژه کیچ در قلمرو هنر به معنای آثار تکراری، تقلیدی و قابل دسترس است که با ویژگی هایی نظیر تکرار امر آشنا، تکثر، تقلید، بهره گیری از عواطف کاذب، به جای تعقل و دور بودن از ایده همراه است. واژه نامه آمریکن هریتیج کیچ را حالت احساسی عوامانه و مبتذل و ذوق سطح پائین ولی پرمدعا توصیف کرده است. میلان کوندرا در «هنر رمان» دربارهٔ این واژه نوشته است: نگرش کیچ و رفتار کیچ وجود دارد. نیاز انسان کیچ منش ( به آلمانی: Kitschmensch ) به کیچ، عبارت است از نیاز به نگریستن خویشتن در آینهٔ دروغ زیباکننده، و بازشناختن خشنودانه و شادمانهٔ خویش در این آینه. در نظر بروخ، کیچ از دیدگاه تاریخی، به رمانتیسم احساساتی قرن نوزدهم مربوط می شود؛ زیرا در آلمان و اروپای مرکزی، قرن نوزدهم بسی رمانتیک تر از نقاط دیگر ( و خیلی کمتر از رئالیست ) بوده است؛ در این جاست که کیچ بی اندازه شکفته می شود، در این جاست که کلمهٔ کیچ پدید می آید و هنوز هم فراوان به کار برده می شود. ما در پراگ دشمن اصلی هنر را در کیچ دیده ایم. در فرانسه چنین نیست. در این جا در مقابل هنر حقیقی، تفریح و تفنن گذاشته می شود، و در مقابل هنر وزین و والا، هنر سبک مایه و رشدنایافته؛ و اما من هرگز از رمان های پلیسی آگاتا کریستی به خشم نیامده ام! در عوض، چایکوفسکی، راخمانینوف، هوروویتز وقتی که پیانو می زند، فیلم های بزرگ هالیوودی، کرامر بر ضد کرامر، دکتر ژیواگو ( بیچاره پاسترناک! ) ، کسانی و چیزهایی هستند که من عمیقاً و صمیمانه از آن ها نفرت دارم؛ و بیش از پیش از روحیهٔ کیچ موجود در آثاری که از نظر شکل مدعی نوگرایی اند برآشفته می شوم. ( اضافه کنم: نفرتی که نیچه نسبت به «کلمه های زیبا» و «رداهای نمایشی» ویکتور هوگو در خود احساس می کرد، نشانهٔ بیزاری از کیچ قبل از پیدایش کلمهٔ آن بود )
معنی کلمه کیچ در دانشنامه آزاد فارسی
کیچ (kitsch) (در آلمانی به معنای «آشغال») در هنر، هر آن چه ادعای هدفمندی زیباشناسانه دارد، اما پرزرق وبرق و خالی از ذوق است. معمولاً بر آثار احساس برانگیزِ ارزان قیمتی اطلاق می شود که تولید انبوه می شوند، ازجمله یادگاری هایی که در فروشگاه ها به فروش می رسند؛ اما هر اثر هنری را هم که با بدسلیقگی خلق شده باشد، کیچ می نامند. در دهۀ ۱۹۶۰ هنر پاپ به کشف ظرفیت های کیچ پرداخت، و از دهۀ ۱۹۷۰ فرهنگ پاپ و جریان های مختلف پست مدرن از آن بسیار بهره بردند. جف کونز (۱۹۵۵ـ )، هنرمند امریکایی، از کیچ بسیار استفاده می کند.
معنی کلمه کیچ در ویکی واژه
پراکنده، پریشان. کم، اندک.
جملاتی از کاربرد کلمه کیچ
امامزاده بابا پیرمحمودجابرانصاری مربوط به دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان اصفهان، روستای کیچی واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۱۰۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
آرزو دارمه تَنْ به ته تَنْ دپیچِمْ زَوُونْ به دِهُونْ، لُو به لُو هامکیچِمْ
در ۱۹ آوریل ۱۶۰۰ برابر با روز شانزدهم از ماه سوم کیچو، پس از بیش از ۲۲ ماه سفر دریایی، کشتی «لیفده» در جزیره کوروشیما، ولایت بونگو (امروزه اوسوکی، استان اوئیتا) ژاپن به ساحل نشست و به این ترتیب خدمهای متشکل از ۲۴ مرد بیمار و در حال مرگ توانستند به ژاپن برسند. زمانی که کشتی به ساحل رسید، تنها شش نفر از جمله آدامز قادر به راه رفتن بودند. سه نفر دیگر نیز در روز بعد از پهلو گرفتن کشتی جان خود را از دست دادند. لیفده نخستین کشتی هلندی بود که به ژاپن رسیده بود و آدامز هم نخستین انگلیسی بود که ژاپن را به چشم میدید. در آن زمان شرکای تجاری اصلی ژاپن پرتغالیها بودند.
وی سابقه بازی در تیم ملی فوتبال بوسنی و هرزگوین را دارد. آودوکیچ در سال ۲۰۱۲ با قراردادی ۱۳۰ هزار دلاری به تیم پرسپولیس پیوست.
علاوه بر این، در دوره ادو کشتار گاو در سال هفدهم کیچو ممنوع شد و همچنین بهطور منطقهای نیز کشتن و خوردن گوشت (گوزن، گاو، گراز وحشی، سگ و غیره) نیز ممنوع بود.
الکساندر اسکیچکو (اوکراینی: Олександр Олександрович Скічко؛ زادهٔ ۲۸ آوریل ۱۹۹۱) بازیگر، مجری، مجری تلویزیون، کمدین، و سیاستمدار اهل اوکراین است. وی از سال ۲۰۰۶ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.