معنی کلمه کیوی در لغت نامه دهخدا
کیوی. [کی ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای دوگانه بخش سنجبد شهرستان هروآباد است که در مشرق بخش واقع است و از شمال به دهستان هیر و از مشرق به شهرستان طالش و از مغرب به دهستان گرم محدود است. کوهستانی است و هوایی معتدل دارد. صنایع دستی اهالی فرش و کناره بافی است. این دهستان از 48 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و در حدود 6080 تن سکنه دارد.قرای مهم آن بنمار، سقاوار، مرشت ، فیروزآباد، اوجقاز و لمبر می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
کیوی. [ کی ] ( اِخ ) دهی از دهستان خورش رستم است که در بخش شاهرود شهرستان هروآباد واقع است و 176 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).