کین ایرج

معنی کلمه کین ایرج در لغت نامه دهخدا

کین ایرج. [ ن ِ رَ ] ( اِخ ) نام لحنی از سی لحن باربد. ( فرهنگ رشیدی ). نام لحن نوزدهم است از سی لحن باربد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کینه ایرج. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ) :
چو کردی کین ایرج را سرآغاز
جهان را کین ایرج نو شدی باز.نظامی.

معنی کلمه کین ایرج در فرهنگ معین

(رَ ) (اِمر. ) = کینة ایرج : نام لحن نوزدهم از سی لحن باربد.

معنی کلمه کین ایرج در فرهنگ فارسی

نام لحن نوزدهم از سی لحن باربد ولی نظامی در فهرستی که در خسرو شیرین آورده آنرا لحن بیست و نهم از سی ویک لحن باربد یاد کرده : [ چو کردی [ کین ایرج ] را سر آغاز جهان را کین ایرج نو شدی باز. ] ( نظامی )
نام لحنی از سی لحن باربد ٠ نام لحن نوزدهم است از سی لحن باربد ٠ کین. ایرج ٠

معنی کلمه کین ایرج در ویکی واژه

کینة ایرج: نام لحن نوزدهم از سی لحن باربد.

جملاتی از کاربرد کلمه کین ایرج

چو از کین ایرج بپردخت شاه به دریا فرود آمد او با سپاه
کزین باره از کین ایرج سخن نرانیم و از روزگار کهن
بیست و نهم کین ایرج
چو کردی کین ایرج را سرآغاز جهان را کین ایرج نو شدی باز
دلیران یکایک چو شیر ژیان همه بسته بر کین ایرج میان
بدان تا چو فرزند قیصر نژاد بود کین ایرج نیارد بیاد
درختی که از کین ایرج برست به خون برگ و بارش بخواهیم شست
گر این کین ایرج به دست از نخست منوچهر کرد آن به مردی درست
بجستم ز سلم و ز تور سترگ همان کین ایرج نیای بزرگ