معنی کلمه کیست در لغت نامه دهخدا
دمنه را گفتا که تا این بانگ چیست
با نهیب و سهم این آوای کیست ؟رودکی ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).کیست کش وصل تو ندارد سود
کیست کش فرقت تو نگزاید؟دقیقی ( از یادداشت ایضاً ).نگه کرد تا کیست زیشان سوار
عنان پیچ و گردنکش و نامدار.فردوسی.چه گویم که این بچه دیو کیست
پلنگ دورنگ است یا خود پری است.فردوسی.که حسد هست دشمن ریمن
کیست کو نیست دشمن دشمن ؟عنصری ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).کیست که گوید تو را مگرنخوری می
می خور و داد طرب ز مستان بستان.ابوحنیفه اسکافی.کیست که پیغام من به شهر شروان برد
یک سخن از من بدان مرد سخندان برد.جمال الدین عبدالرزاق.ای خدای بی نهایت جز تو کیست
چون تویی بی حد و غایت جز تو کیست.عطار.کیست آن صوفی شکم خوار خسیس
تا بود با چون شما شاهان جلیس.مولوی.کیست آن یوسف دل حق جوی تو
چون اسیری بسته اندر کوی تو.مولوی.کیست آن ظالم که از باد بروت
ظلم کرده ست و خراشیده ست روت.مولوی.از آن بهره ورتر در آفاق کیست
که در ملک رانی به انصاف زیست.سعدی ( بوستان ).که این را ندانم چه خوانند و کیست
نخواهد به سامان در این ملک زیست.سعدی ( بوستان ).چنان است در مهتری شرط زیست
که هر کهتری را بدانی که کیست.سعدی ( بوستان ).یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست.حافظ.دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
بازپرسید خدا را که به پروانه کیست.حافظ.