کیز. ( اِ ) نمد را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). به معنی نمد باشد و آن را از پشم مالند، و به عربی لبد گویند. ( برهان ). به معنی نمد است که از پشم مالند... ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) : کیز نمد باشد و مصحف او کیر کیر به کون تو باد و خفته تو بر کیز.سوزنی ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کیز. ( اِخ ) شهری است از حدود مکران به ناحیت سند، و از وی پانید خیزد. ( از حدود العالم چ دانشگاه ص 125 ). نام مشهورترین شهر مکران ، و آن را کیج نیز گویند. ( تاج العروس ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). بعضی کیج نیز گویند. از مشهورترین شهرهای مکران و محل اقامت والی است و بین آن و «تیز» پنج مرحله است... ( از معجم البلدان ). رجوع به کیج شود.
معنی کلمه کیز در فرهنگ معین
(کِ ) (اِ. ) نمد.
معنی کلمه کیز در فرهنگ عمید
فرشی که از پشم یا کرک می مالند، ساکیز، نمد.
معنی کلمه کیز در فرهنگ فارسی
( اسم ) نوعی از نمد که از پشم مالند و فرش کنند .
معنی کلمه کیز در ویکی واژه
نمد.
جملاتی از کاربرد کلمه کیز
کنون کم بداده است فرمان رسیدم بنزد تو ای میر پاکیزه گوهر
کیزا رانندگی در مسابقات اتومبیلرانی را در سال ۱۹۸۰ با کارتینگ آغاز کرد و در سال ۱۹۸۵ به مسابقات اتومبیلهای اندازه بزرگ راه یافت و در مسابات فرمول ۳ ایتالیا و فرمول ۳۰۰۰ به رقابت پرداخت. او در سال ۱۹۹۲ وارد مسابقات فرمول یک شد و بهعنوان رانندهٔ تیم فوندمتال انتخاب شد. با این حال، او فقط واجد شرایط حضور در سه گراند پری از ده مسابقه بود و پس از بازنشستگی از هر مسابقه، هیچ امتیازی در ردهبندی قهرمانی رانندگان کسب نکرد. پس از جایزه بزرگ آلمان، تیم فوندمتال اریک فون د پوله را جایگزین او کرد. پس از فرمول یک، کیزا برای چندین سال مسابقات کارتینگ و خودروهای تورینگ بازگشت.
سخن گو سخن سخت پاکیزه راند که مرگ به انبوه را جشن خواند
الا ایهنرمند پاکیزه رای ز من بشنو ار هوش داری بجای
مستمع باش «وفایی» که پی ذکر حسین «سخن صائب پاکیزه گهر می گذرد»
خدای تعالی جل شأنه می فرماید: «و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا و بذی القربی» یعنی «بندگی کنید خدا را و هیچ چیز را شریک و انباز از برای او قرار مدهید و نسبت به والدین و خویشان، نیکی و احسان به جا آورید» و می فرماید: «و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام» یعنی «و بپرهیزید از خدا، که در حقوق او و حقوق ارحام، در مقام سوال باز داشته خواهید شد» جناب رسالت مآب صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «وصیت می کنم حاضرین امت خود، و غائبین ایشان را، و کسانی که در پشت پدران و رحم مادران هستند، تا روز قیامت، که صله رحم به جا بیاورند، اگر چه دوری میان ایشان یک ساله راه باشد به درستی که این، جزء دین است» و فرمود: که هر که خوش داشته باشد که اجل او تأخیر بیفتد و روزی او زیاد شود، باید صله رحم به جای آورد» و نیز فرمود که «به تحقیق قومی خوب نیستند، و از اهل معصیت هستند، و لیکن صله رحم به جای می آورند، به این سبب مالهای ایشان زیاد می شود و عمرهای ایشان طولانی می گردد پس اگر خوب باشند چگونه خواهند بود» و در حدیثی دیگر فرمودند که «به درستی که خانواده ای از اهل فسق و فجور هستند، و به سبب صله رحم مالهای ایشان بسیار، و عدد ایشان زیاد می گردد» و فرمود که «ثواب صدقه، ده مقابل است و ثواب قرض هجده مقابل و ثواب احسان با برادران دینی بیست مقابل و ثواب احسان با خویشان، بیست و چهار مقابل است» و نیز فرمود: «هر که خواهد که خدا عمر او را زیاد کند، و روزی او را وسیع گرداند، باید صله رحم به جا آورد» و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «صلح ارحام، خلق را نیکو می گرداند و دست را گشاده می کند و روزی را وسعت می دهد و اجل را به تأخیر می افکند» و در حدیث دیگر از آن سرور منقول است که «صله ارحام، اعمال را پاکیزه می کند و بلاها را دفع می کند و حساب روز شمار را آسان می سازد و أجل را به تأخیر می افکند» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «صله رحم، حساب روز قیامت را آسان می کند و صله رحم است که عمر را طولانی می کند، و از بدیها آدمی را محافظت می نماید» و فرمود که «صله رحم، و نیکی با همسایگان، خانه ها را آباد می کند و عمرها را زیاد می کند» و نیز از آن حضرت منقول است که «نمی دانم چیزی را که عمرها را زیاد کند مگر صله رحم حتی اینکه می شود که از عمر کسی سه سال باقی مانده باشد و صله رحم به جا آورد خدا عمر او را سی سال زیاد کند، و سی و سه سال بگرداند و می شود که از عمر کسی سی و سه سال باقی مانده باشد و قطع صله رحم نماید خدا سی سال عمر او را کم کند و سه سال بگرداند» و اخبار به این مضمون بسیار است و علاوه بر آنچه از اخبار متواتره مستفاد می شود، و به تجربه و معاینه ثابت است که صله رحم، باعث زیادتی عمر، و وسعت رزق، و جمعیت احوال می گردد و ظاهر آن است که زیاده بر ثواب آخرت، و فواید دنیویه، هیچ عملی از اعمال خیر به صله ارحام نرسد و اثر هیچ طاعتی زودتر از آن به ظهور نرسد.
ت) رفتار ضد اجتماعی صرفاً در طول اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی روی نمیدهند.
گریان شد کای ستوده مادر پاکیزه فراش پاک چادر
پدرم نورالدین منور گفت رحمةاللّه علیه، کی شیخ بوسعید در نشابور بجایی میرفت، بسر کوی حرب رسید، دکانهای آراسته و پرمیوۀ پاکیزه دید و از همه بازار نشابور آن موضع آراستهتر بودی. چون شیخ آنجا رسید پرسید کی چه گویند؟ گفتند سر کوی حرب. شیخ ما گفت خه! کسی را که سر کوی حرب چنین بود سر کوی صلحش چگونه تواند بود؟ و هم پدرم رحمة اللّه علیه روایت کرد کی روزی شیخ قدس اللّه روحه العزیز مجلس خواست گفت، چون بیرون آمد و برتخت بنشست و مقریان برخواندند، مسایل بسیار مختلف و جمعی بسیار بودند و هر کس از سایلان از نوعی دیگر سؤال کردند و شیخ نظاره میکرد و خاموش میبود تا بسیار بپرسیدند. در آخر شیخ گفت، بیت: