کژرو
معنی کلمه کژرو در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه کژرو در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کژرو
چون بشناخت بنده را بنده کژرونده را گفت بیا به خانه هی چند روی تو سو به سو
آنچه دور چرخ کژرو خواست، شد شاه دین را سر به نیزه راست شد
زهره در مجلس مهمان به می از کار ببرد ورنه کژرو ز چه رو چون سرطانیم همه؟
هم چرخ قوس تیر او هم آب در تدبیر او گر راستی رو تیر شو ور کژروی خرچنگ شو
از زلف کژرو او گر بشنوی نسیمی تا زندهای حکایت زان سر و راست گویی
فلک کژروتر است از خط ترسا مرا دارد مسلسل راهب آسا
در فرو بستند اهل خانهاش خواجه شد زین کژروی دیوانهوش
پرگار نیستم که سر کژرویم باشد کز راستی به جز صفت مسطری ندارم
مکن تندی ای باد با روی سرد فسرده دم و کژرو هرزه گرد
یک مثال دیگر اندر کژروی شاید ار از نقل قرآن بشنوی