معنی کلمه کپی در لغت نامه دهخدا
شب زمستان بود کپی سرد یافت
کرمکی شب تاب ناگاهی بتافت
کپیان آتش همی پنداشتند
پشته هیزم بدو برداشتند.رودکی.چون به در حصار رسید ( پیغمبر صلوات اﷲ علیه ) جهودان در ببستند فرمود که ای کپیان و خوکان چگونه است حکم خدای عز و جل. ( ترجمه طبری بلعمی ).
شیری که پیل بشکند، از بیم تیغ تو
اندر ولایت تو چو کپی رود، ستان.فرخی.ز کپی در جهان ناپارساتر
ز سگ رسواتر و زو بی بهاتر.( ویس و رامین ).همه مردمش را فزون از شمار
از آن کپیان برده و پیشکار.( گرشاسب نامه ).بر هر دو بیشه یکی برزکوه
بر آن کوه کپی فراوان گروه.( گرشاسب نامه ).صورت طمع کآفت بشرست
کپی سگ دم است و گربه سرست.حکیم سنائی ( از آنندراج ).کپی و کپوک صفت خرسرست
مسخ چو کپی و چو کپوک غر.سوزنی.کپی همه آن کند که مردم
پیداست در آب تیره انجم.نظامی.ز نااهلان همان بینی در آن بند
که دید آن ساده مرغ از کپیی چند.نظامی.گفت شوهر کیست آن ای روسپی
که به بالای تو آمد ای کپی.مولوی.چون نباشی راست می دان که چپی
هست پیدا نعره شیر از کپی.مولوی.ایشان را از صورت آدمی بگردانید و به هیئت خوک و کپی کرد. ( ترجمه اعثم کوفی ص 114 ). در آن وادی نگاه کردم ، همه وادی پر از قرده و خنازیر بود یعنی پر از کپی و خوک ، ترسیدم از آن حال. ( تفسیر ابوالفتوح ). || میمون سیاه. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ).
- شیر کپی ؛ این ترکیب بر ددی اطلاق شده است که در زمان خسروپرویز به کوهی در ترکستان پدید آمده بود و سرانجام بدست بهرام چوبینه کشته شد و داستان وی در شاهنامه آمده است. ( ج 9 چ بروخیم صص 2805 - 2811 ) :