کردی. [ ک ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به قوم کرد. ( از یادداشت مؤلف ). || لهجه کرد. ( یادداشت مؤلف ). زبان کردان. ( فرهنگ فارسی معین ). || نیم تنه ای که در قدیم روی قبا می پوشیدند و آن یا آستین نداشت و یا دارای آستینی کوتاه و نیز گاه بلند و تمام آستین بود و در این صورت آن را «کدبی » می گفتند. ( فرهنگ فارسی معین ). کردی. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان. کوهستانی و سردسیر است و 458 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
معنی کلمه کُردی در فرهنگ فارسی
زبانی و بعبارت دیگر مجموعه ای از لهجه های ایرانی است که طوایف کرد در کردستان ایران و عراق و ترکیه بدان گفتگو میکنند . بعضی از این لهجه ها را باید مستقل شمرد چه تفاوت آنها با کردی کرمانجی زیاد است . دو لهجه مستقل از این نوع یکی [ زازا ] است که بنواحی کردنشین غربی متعلق است و دیگری [ گورانی ] که در نواحی کردنشین جنوبی رایج است و خود لهجه های مختلف دارد . گورانی لهجه ایست که ادبیات مذهب اهل حق بدان نوشته شده و مانند زازا بشاخه شمالی دسته غربی تعلق دارد . زبان کردی اخص را کرمانجی مینامند که خود لهجه های متعدد دارد مانند : مکری سلیمانیه یی سنندجی کرمانشاهی بایزیدی عبدونی و زندی . زبان کردی با دسته شمالی لهجه های ایرانی غربی بعضی مشابهات دارد و از زبانهای مهم دسته غربی بشمار میرود و دارای اشعار و تصانیف و داستانها و سنن ادبی است . زبان کردی مانند زبان فارسی و بر خلاف زبان بلوچی و پشتو در طول زمان تغییرات مهم صوتی پذیرفته و زبانهای فارسی و عربی و ترکی و ارمنی تاثیر بسیار در آن کرده اند . ( صفت ) منسوب به کرد ۱ - از قوم کرد . ۲ - زبان کردان ۳ - نیمتنه ای که در قدیم روی قبا می پوشیدند و آن یا آستین نداشت و یا دارا ی آستینی کوتاه بود و نیز گاه بلند و تمام آستین بود و درین صورت آنرا [ کدبی ] میگفتند .
معنی کلمه کُردی در دانشنامه عمومی
کردی (استان دقهلیه). کردی نام شهر و شهرستانی در استان دقهلیه مصر است. کردی (ماه نشان). کردی یک روستا در ایران است که در دهستان ماه نشان واقع شده است. کردی ۲۹۸ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه کُردی در ویکی واژه
کَردی (گفتگو): انجام دادی، عمل کردی؛ هنگامی صرف میشود که مخاطب حاضر و مجسم باشد. مربوط به کُرد. زبان کردی. قوم کُرد. کِرْدِی: در زبان کردی و گویش گنابادی یعنی کار، فعالیت، اقدام، عمل، حرکت، جنبش، واکنش؛ کِرْدِی خُ: در کُردی و گویش گنابادی یعنی کار خود، اقدام خود، واکنش خود.
جملاتی از کاربرد کلمه کُردی
همانطور که شاعران کُرد این منظومهها اشاره کردهاند، آثار آنها ترجمههایی عموماً آزاد از منظومههای فارسی به زبان کُردی بوده که علت آن را نیز قابل فهم کردن این متون برای مردم کُرد زبان دانستهاند.
لباس کُردی یکی از شاخصەهای هویتی مردم کُرد است و زیبایی و اهمیت آن به اندازهای است که به یک ویترین جهانی تبدیل شده و روزی را در تقویم جهانی (۱۰مارس) به خود اختصاص داده است.
کُردی مِثْل و مونند گِنِنِهْ به خوبون ای مرد کنارِ کیمهْ و داشتْمه شه خُونْ
الدرباسیة ۸٬۵۵۱ نفر جمعیت دارد. این اسم کُردی بوده و به معنی رها و آزاد یا رها و آزاد شده میباشد، هرچند که فقط ۳۰ درصد جمعیت آن کُرد است.
آغگل از روستاهای کُردنشین ماکو است مردم اغگل به زبان کُردی کرمانجی سخن می گویند و مردم ان از ایل جلالی طایفه خلکانلو هستند. آغگل در طول تاریخ مرکز ریاست ایل جلالی بوده است. خالد آقا، عمر آقا رئیسان بزرگ ایل جلالی از این روستا بوده اند و برای همین اغگل برای اکثر کردهای ماکو و ایل جلالی مکانی با ارزش است. در زمان تبعید ایل جلالی توسط رضاشاه اغگل اتش زده شد و بهشی از اهالی ان نیز به ترکیه رفتند بعد از اشغال روس ها و وقایع وقت کشور بخشی از انها توانستند برگردند. شغل اکثر روستائیان آغگل دامداری است.