کوژپشتی

معنی کلمه کوژپشتی در لغت نامه دهخدا

کوژپشتی. [ پ ُ ] ( حامص مرکب ) کوزپشتی. ( فرهنگ فارسی معین ). حَدَبه. حَدَب. احدباب. احدیداب.تحادب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). پشت خمیدگی. خمیده پشتی. و رجوع به کوژپشت ، کوزپشت و کوزپشتی شود.

معنی کلمه کوژپشتی در فرهنگ فارسی

خمیده پشتی پشت دوتایی .

معنی کلمه کوژپشتی در فرهنگستان زبان و ادب

{kyphosis} [پزشکی] تقعر بیش از اندازۀ ستون مهره ها که سبب قوزدار شدن پشت شود

معنی کلمه کوژپشتی در ویکی واژه

تقعر بیش از اندازۀ ستون مهره‏ها که سبب قوزدار شدن پشت شود.

جملاتی از کاربرد کلمه کوژپشتی

وی بنفشه ز رشک طره تو کوژپشتی بر او عصا بستان