کوچ‌نشین

معنی کلمه کوچ‌نشین در لغت نامه دهخدا

کوچ نشین. [ ن ِ ]( نف مرکب ) کوچ نشیننده. مهاجر. مستعمره نشین. || ( اِ مرکب ) محل کوچ. مرکز مهاجرت. مستعمره. ( فرهنگ فارسی معین ). کلنی .

معنی کلمه کوچ‌نشین در فرهنگ معین

(نِ ) [ تر - فا. ] ۱ - (ص فا. ) مهاجر. ۲ - (اِمر. ) محل کوچ ، مرکز مهاجرت .

معنی کلمه کوچ‌نشین در فرهنگ عمید

۱. آن که از وطن خود به شهر دیگر کوچ کرده و در آنجا مسکن گزیده.
۲. مٲوی و مسکن عده ای که از وطن خود کوچ کرده اند.

معنی کلمه کوچ‌نشین در فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) مهاجر مستعمره نشین : کلاه کوچ نشینان انگلیسی بیش از همه پس معرکه بود . ۲ - ( اسم ) محل کوچ مرکز مهاجرت مستعمره : در آن روزگار اتباع انگلیسی که در کوچ نشینهای خارج از کشور زندگی میکردند از امتیازات و حقوق بسیاری محروم بودند ... .

معنی کلمه کوچ‌نشین در ویکی واژه

آنکه یا آنانکه مسکن دائمی ندارند و معمولاً در اوقات مشخصی از سال از جایی بجایی کوچ‌ میکنند، چادرنشین.
جایی که به آنجا کوچ می‌کنند. اقامتگاه موقت. مهاجر، مهاجرت. محل کوچ، مرکز مهاجرت[۱].
↑ کتیبه رباطک که خودِ کوشانشاه آن را نوشته است، به روشنی گویایِ آن است که کوشانیان ایرانی و زبانِ آنها آریایی بوده است و حتی پیش از کشفِ کتیبه نیز چندین نوشته از کوشانیان برجای مانده بود که تاییدی بر آریایی بودنِ آنهاست. و این یعنی خط بطلانی بر خودمغول پنداران.

جملاتی از کاربرد کلمه کوچ‌نشین

آوارهای اوراسیایی مردمانی کوچ‌نشین با ترکیبی از نژادهای گوناگون بودند. بر پایه پژوهش‌های آندراس رونا تاس قوم آوار در آسیای میانه در قرون باستان از ادغام چند قبیله شکل گرفته‌است. به تازگی برخی پژوهش‌ها اشاره کرده‌اند که آوارها به یکی از زبان‌های ایرانی سخن می‌گفته‌اند.
در صحرای غربی، صحرای اسپانیای پیشین، اسپانیایی در اواخر سده نوزدهم و بیستم زبان رسمی بود. امروزه اسپانیایی در این سرزمین مورد مناقشه توسط حدود ۵۰۰٬۰۰۰ نفر جمعیت کوچ‌نشین صحرا تکلم می‌شود و در کنار عربی عملاً در جمهوری دموکراتیک عربی صحرا زبان رسمی است، اگرچه این کشور کاملاً به رسمیت شناخته نشده‌است.
ایل الیکایی ، مهم‌ترین گروه عشایر کوچنده شهرستان‌های آرادان و گرمسار را تشکیل می‌دهند و بیشترین جمعیت را دارند. در تیرماه ۱۳۸۷ تعداد ۳۴۸ خانوار با جمعیت ۱۵۴۳ نفر از آنان به زندگی نیمه کوچ‌نشینی می‌پردازند.
لرها یکی از اقوام ایرانی هستند و از نظر قومی جزئی از مردم کرد به‌شمار نمی‌آیند. واژهٔ کرد در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه‌گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار فلات ایران به کار رفته‌است و معنای قومی خاص نمی‌داده‌است.
با مرگ اوکراتید دولت یونانی باختر دچار فروپاشی شد. هلی‌اکل یکم ملقب به دادگر (Δίκαιος)، واپسین پادشاه یونانی باختر و فرزند اوکراتید یکم بود که تا ۱۳۰ پ. م سلطنت کرد و سرانجام قلمرواش به تصرف قبایل یوئه‌چی و سکاها درآمد. پیش از آغاز یورش مهاجمان کوچ‌نشین و در زمان حیات اوکراتید یکم، مهرداد یکم با استفاده از ضعف یونانیان باختر که ناشی از ستیز طولانی با یونانیان هند بود، توانست بخش بزرگی از قلمروی آنان شامل تپوریه و تراکسیان را تا سال ۱۶۰ پ. م به تصرف خود درآورد.