کوهپایه

کوهپایه

معنی کلمه کوهپایه در لغت نامه دهخدا

کوهپایه. [ ی َ / ی ِ ] ( اِ مرکب ) دامن کوه را گویند، یعنی زمینی که درپایین کوه واقع است. ( برهان ). دامنه کوه و زمینی که در پایه کوه واقع باشد. ( ناظم الاطباء ). زمینی که در پایین کوه واقع است. دامنه کوه. ( از فرهنگ فارسی معین ) : به روستای گرگان دیهی است در کوهپایه... ( قابوسنامه از فرهنگ فارسی معین ). || به معنی کوهستان هم هست. ( برهان ). کوهستان. ( ناظم الاطباء ). ناحیه کوهستانی. ( از فرهنگ فارسی معین ).
کوهپایه. [ ی َ / ی ِ ] ( اِخ ) ناحیه ای است که از شمال محدود است به کوه بنان و کویر لوت ، از جنوب به کرمان ، از مشرق به خبیص و کویر لوت و از مغرب به زرند. این قسمت عبارت از ناحیه کوهستانی وسیعی است که 400 قریه دارد و طول آن 120 و عرضش 90 کیلومتر می باشد و به سه ناحیه تقسیم می شود: درختجان ، حرجندو ده زیار. پارچه های پشمی آن معروف است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 257 ). و رجوع به همین مأخذ شود.
کوهپایه. [ ی ِ ] ( اِخ ) یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان اصفهان است. حدود و مشخصات آن به شرح زیر است : از طرف شمال به شهرستان اردستان ، از جنوب به شهرستان شهرضا، از مشرق به شهرستان نایین و از مغرب به بخش مرکزی اصفهان محدود است. در بخش کوهپایه ، یک رشته کوهستان در شمال بخش وجود دارد که مهمترین قلل آن عبارت است از: کوه سراش ، کوه فشارک و کوه شورغستان. آبادیهای بخش کوهپایه در دامنه های این رشته ارتفاعات واقع شده و هوای آن سردسیر و معتدل است.مرکز بخش ( قصبه کوهپا ) در کنار راه شوسه اصفهان به یزد واقع شده است. این بخش از 79 آبادی تشکیل شده بدین ترتیب : 1- دهستان حومه کوهپایه ، 36 آبادی و 39639 تن سکنه. 2- دهستان رودشت ، 43 آبادی و 8904 تن سکنه. بنابراین بخش کوهپایه یا مرکز بخش در حدود 48543 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
کوهپایه. [ ی ِ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش کوهپایه که در شهرستان اصفهان و در کنار راه شوسه اصفهان به یزد واقع است و مشخصات جغرافیایی آن بشرح زیر است : طول 52 درجه و 23 دقیقه شرقی از نصف النهار گرینویچ ، عرض 32 درجه و 41 دقیقه و پنج ثانیه شمالی و ارتفاع از سطح دریا 1643 متر و مسافت آن تا اصفهان 68هزار گز و تا نایین 65هزار گز است. در دامنه رشته ارتفاعات کوه فشارک و کوه سراش واقع و در حدود 3330 تن سکنه دارد. نام قصبه در اصطلاح مردم محل کوهپا خوانده می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

معنی کلمه کوهپایه در فرهنگ معین

(یَ ) (اِمر. ) کوهستان ، دامنة کوه .

معنی کلمه کوهپایه در فرهنگ عمید

۱. زمین پایین کوه، دامن کوه.
۲. کوهستان.

معنی کلمه کوهپایه در فرهنگ فارسی

دهستانی است از بخش بروسکن شهرستان کاشمر کوهستانی و معتدل دارای ۲٠ آبادی و ۸۳۳۴ تن سکنه .
زمین پایین کوه، دامن کوه، کوهستان
( اسم ) ۱ - زمینی که در پایین کوه واقع است دامنه : بروستای گرگان دیهی است در کوهپایه ... ۲ - ناحی. کوهستانی جمع : ( غلط ) کوهپایجات .

معنی کلمه کوهپایه در دانشنامه عمومی

کوهپایه به معنی مناطق دامنه ای در کنار رشته کوه ها است.
دامنه و دشت و دَمَن از دیگر واژه ها برای توصیف کوه پایه است. دامنهٔ رو به صحرا در کوهستان را در ادبیات فارسی راغ نامیده اند.
ریشه ی کلمه ی راغ سغدی است
کوهپایه (اصفهان). کوهپایه، مرکز شهرستان کوهپایه و شهری در بخش تودشک شهرستان کوهپایه در استان اصفهان است.
این شهر در ۴۵ کیلومتری مرکز شهرستان ورزنه و در۶۰ کیلومتری اصفهان در جاده ترانزیتی اصفهان بندر عباس واقع شده است. همچنین، این شهر در ۶۵ کیلومتری شرق شهر اصفهان واقع شده است. این شهر از طرف شمال با شهرستان اردستان از طرف جنوب با هرند، از طرف شرق با شهرستان نائین و از طرف غرب با شهر اصفهان در ارتباط است. زبان محلی مردم این شهرستان، گویش ولاتی ( ولایتی یا راجی ) که ریشه از زبان پهلوی باستان دارد. این گویش در حال حاضر در شهرستان های ورزنه ، هرند، اردستان و . . . تکلم می شود.
تعدادی آثار شامل ابنیه تاریخی با معماری با هویت شامل:
• کارونسرای عباسی کوهپایه
• مسجدجامع کوهپایه
• امامزاده قاسم بن موسی ( امامزاده قاسم )
• مسجد آجری
• مسجد معصوم
• امامزاه سید محمدبن موسی کوهپایه
• مسجد تالار
• بازار قدیمی شهر کوهپایه
• مزرعه حاج حسن محل تهیه فیلمهای تلویزیونی
• مسجد قدمگاه
• مسجد خواجه
• قلعه بزرگ یکلنگی
• امامزاده حضرت سید محمود بن موسی ( ع ) جزه
• چشمه آبگرم ورتون
• ساختمانهای قدیمی محله تودشک چویه ( خانه نهنگی )
• مسجد دلاوران جشوقان
• مسجد جامع زفره و منبر چوبی
• کاروانسرای عباسی سجزی
• امامزاده حضرت ناصر الدین بن موسی جبل
• آب انبارهای موجود
• خانه شیخ جواهری
در کوهپایه وجود دارد که برخی از آنها جزو آثار ملی کشور ثبت گردیده است.
مسجد تاریخی جامع کوهپایه متعلق به دوره سلجوقیان می باشد که گنبد آن قبل از اسلام مربوط به زمان ساسانیان بوده است. چهل ستون مسجد در سال ۸۰۰ میلادی به این اثر اضافه گردیده است. پیش از اسلام این بنا آتشکده بوده که پس از ورود اسلام به این منطقه تبدیل به مسجد شده است.
براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت شهر کوهپایه برابر با ۵٬۵۱۸ نفر ( ۱٬۷۶۵ خانوار ) بوده است.

معنی کلمه کوهپایه در ویکی واژه

کوهستان، دامنة کوه.

جملاتی از کاربرد کلمه کوهپایه

آب‌انبار رجان مربوط به دوره پهلوی است و در شهرستان اصفهان، بخش کوهپایه، روستای رجان واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۹۵۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
شه از راز پنهان چو آگاه گشت سپه راند از آن کوهپایه به دشت
این روستا در دهستان کوهپایه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۶ نفر (۶خانوار) بوده‌است.
سپاه فریدون و زخم درشت یکی کوهپایه گرفتی تو پشت
این روستا در دهستان کوهپایه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۲ نفر (۲۵خانوار) بوده‌است.
دره تخت به علت قرار گرفتن در کوهپایه اشترانکوه و بهره‌مندی از آب دائم و روان دارای نیروگاه تولید برق است که از آن علاوه بر تأمین برق روستاهای همجوار به شبکه سراسری برق در شهرستان ازنا نیز برق داده می‌شود.
از آن کوهپایه درآمد به دشت سوی ژرف دریا زمین در نوشت
ور ایدونک هستی چنین کینه‌دار از آن کوهپایه سپاه اندرآر
وگرنه ز جانها بشویید دست خنک آن که زین کوهپایه برست
که ایشان بر آن کوهپایه برند ندارند راهی کز او بگذرند
امامزاده قاسم کوهپایه مربوط به دوره صفوی - دوره قاجار است و در شهرستان کوهپایه اصفهان، روستای امامزاده قاسم واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۱۲۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است در این امام زاده میتوان آثار نقاشی کمال الملک را مشاهده کرد.
درین کوهپایه مرا روز و شب همی یازد اندر دم انتقام
این باغ و راغ ملکت نوروز ماه بود این کوه و کوهپایه و این جوی و جویبار
این روستا در دهستان کوهپایه شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۲۸ نفر (۹۵خانوار) بوده‌است.
در کوهپایه زود صدا منعکس شود نَشگِفت اگر بلند شود اشتهارِ اسب
ابوالقاسم امری شیرازی، گاه نامش را شیخ قاسم و شیخ ابوالقاسم کوهپایه ای ثبت و ضبط کرده‌اند؛ بعضی او را از شاعران اسماعیلی دانسته‌اند.
در سفرنامهٔ ناصرالدین شاه اشاره شده‌است که ارطه منطقه ایی باتلاقی بوده و مشکل تردد در آن وجود داشته‌است، وقتی ایشان از راه شاه عباسی می‌گذشتند و از نقاط مختلف مازندران دیدن می‌کردند وقتی از منطقهٔ ارطه که جزء علی‌آباد است عبور می‌کردند این ناحیه آنقدر باتلاقی بود که اسبهایشان در گل و لای گیر کرد و مشکل تردد داشتند؛ که این خود گواهی است بر بالا بودن سطح آب ارطه. نخست در این منطقه نواحی جلگه ایی اختصاص به کشاورزی داشته و فقط زمین‌های زراعی مردم در آن واقع بوده و مردم خود در کوهپایه‌ها و ارتفاعات مستقر بودند و این ادامه داشت تا اینکه فردی به نام میرزا جعفر غیبی ارطه‌ای با کانال کشی و حفر نهرهای زراعی و هدایت آن‌ها به سمت آبندانها مشکل باتلاقی بودن این ناحیه را حل کرد.
نداد آتبین کوهپایه ز دست ز برگستوان کوه دیگر ببست