کولخ

کولخ

معنی کلمه کولخ در لغت نامه دهخدا

کولخ. [ ل َ ] ( اِ ) به معنی آتشدان و منقل باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ظاهراً گولخ است مخفف «گولخن » و با گیلکی «کله » ( منقل ) مقایسه شود. ( از حاشیه برهان چ معین ). رجوع به گولخ شود.
کولخ. [ ل َ ] ( اِخ ) با ثانی مجهول ، نام مردی بوده تورانی که اسفندیار را از راه هفت خوان به رویینه دژ رسانید. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). در فهرست ولف «کولخ » و «گولخ » نیامده و شخصی که اسفندیار را در هفتخوان رهنمایی کرد گرگسار بود. ( حاشیه برهان چ معین ).

معنی کلمه کولخ در فرهنگ معین

(لَ ) (اِ. ) آتشدان ، منقل .

معنی کلمه کولخ در فرهنگ عمید

۱. آتشدان، منقل.
۲. گلخن، گولخ.

معنی کلمه کولخ در فرهنگ فارسی

به معنی آتشدان و منقل باشد.

معنی کلمه کولخ در دانشنامه عمومی

کولخ یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان مکه واقع شده است.

معنی کلمه کولخ در ویکی واژه

آتشدان، منقل.

جملاتی از کاربرد کلمه کولخ

آئیتس (به یونانی: Αἰήτης)، در اسطوره‌های یونان، پادشاه کولخیس در گرجستان است.
پدر و مادر آرگوس، فریکسوس و خالکیوپه بودند. ماجراجویی آرگونوت‌ها آنها را به پیش دارندهٔ پشم زرین، شاه کولخیس، آئیتس رساند. آئیتس پدربزرگ مادری آرگوس آرگونوت بود.